نوشته شده توسط : آرش

 سالتشوبادن1، سوئد
ناظران آمريكايي بيلدربرگ در سال 1984 متوجه شدند ماليات آنها قرار است در سال هاي بعد افزايش يابد، كه البته يافت.
سازمان بيلدربرگ، متشكل از سرمايه گذاران بين المللي و سياستمداران دربند، قصد داشت كه ماليات بر درآمد آمريكايي ها را 108 ميليارد دلار افزايش دهد تا چنانچه كشورهاي جهان سوم و كمونيست بدهي هاي خود را نپرداختند، پول كافي در دسترس باشد.
در اين پيشنهاد، كه در نشست سري ساليانه آن در 13-11 مه 1984 در سالتشوبادن در سوئد مطرح شد، افزايش مالياتي موردنظر 23ميليارد دلار ديگر بر درآمدها مي افزود.
اين افزايش در سال مالي 1986 به 39ميليارد دلار، سال 1987 به 61ميليارد دلار و در سال 1988 به 83ميليارد دلار رسيد. مجموع اين درآمد جديد تا سال 1989 به 108ميليارد دلار مي رسيد.
درخواست افزايش جديد ماليات در مقاله اي باعنوان «دورنماي اقتصاد و اشتغال در ايالات متحده» مطرح شد كه آليس ام ريولين2، مدير برنامه مطالعات اقتصادي در مؤسسه بروكينگز، عرضه كرد.
دو مقام ديگر مؤسسه بروكينگز يعني بروس كي مك لوري3، رئيس، و ويليام بي كوانت4، محقق ارشد، كه در اين نشست شركت كردند، از اظهارنظر خودداري كردند. دوشيزه ريولين نيز در دسترس نبود، اما من نسخه اي از مقاله اش را به دست آوردم.
بيلدربرگي ها خيال نداشتند براي كشور ديگري خط مشي مالياتي عرضه كنند. اما راهبرد آنها به نمايندگي از بانكداران بين المللي با راهبرد گروه برادرشان يعني كميسيون سه جانبه به خوبي هماهنگ شده بود.
در نشست كميسيون سه جانبه، كه از 31 مارس تا 3 آوريل 1984 در واشنگتن دي سي برگزار شد، در بدهي سرسام آور كشورهاي جهان سوم و كمونيست، ايالات متحده مقصر شناخته شد، با استناد بر اينكه كسري بودجه باعث تورم مي شود.
در هر دو نشست فشار وارده به اندازه اي بود كه مانع ازتصويب پيشنهاد تعيين سقف نرخ بهره بدهي هاي جهان سوم شد رقم اين بدهي ها در مجموع به 810ميليارد دلار مي رسيد. هربار كه شوراي فدرال رزرو، كه متعلق به بخش خصوصي و تحت كنترل آن است، نرخ پايه بهره را بالا مي برد، ميلياردها دلار به تعهدات كشورهاي جهان سوم براي پرداخت بهره افزوده مي شود. فدرال رزرو با ايجاد انقباض عرضه پول، پس از نشست كميسيون سه جانبه در سال 1984، اين نرخ را بالا برد و حجم پرداختي بهره را، كه كشورهاي بدهكار بايد به بانك هاي بزرگ مي پرداختند، ميلياردها دلار افزايش داد.
در نشست كشورهاي عضو صندوق بين المللي پول در فيلادلفيا كه 4 ژوئن همان سال برگزار شد، ژاك دلاروزيه5، مديرعامل اين صندوق پيشنهاد كاهش فشار وارده بر كشورهاي بدهكار از طريق تعيين سقف براي بهره بدهي ها را رد كرد.
لاروزيه د رجريان نشست صندوق بين المللي پول گفت: «تعيين سقف ]براي نرخ بهره[ از توانايي بانك هاي مركزي براي تسهيل بازپرداخت بدهي ها مي كاهد.»
به گفته سه منبع آگاه در نشست هاي بيلدربرگ، عملاً از محدود كردن نرخ بهره جلوگيري شد و ايالات متحده را مسئول نابساماني هاي اقتصادي جهان سوم دانستند تا زمينه را فراهم كنند تا اين كشور را براي عرضه طرح كمك به بدهكاران، با استفاده از منابع پولي ماليات پردازان، زير فشار بگذارند.
در مقاله اي در نشست بيلدربرگ، ذكر شد كه «نرخ بالاي بهره در ايالات متحده به افزايش نرخ بهره در سراسر جهان مي انجامد و به شدت بر وضعيت متزلزل بدهي در سطح بين المللي دامن مي زند. با افزايش نرخ بهره، پرداخت بهره هاي بدهي براي كشورهاي جهان سوم به طور فزاينده اي دشوار مي شود.»
همه كسري بودجه آمريكا را عامل افزايش نرخ بهره دانستند و زمينه را براي افزايش ماليات در آمريكا فراهم كردند.
بعداً به دوستانم گفتم: «اين دغل بازي است. آنها خواهان افزايش ماليات آمريكايي ها هستند تا منابع مالي لازم براي طرح كمك بانك به بدهكاران را در آينده داشته باشند. در عين حال به فدرال رزرو فشار مي آورند تا نرخ پايه- و سودهاي خودشان به همان اندازه ميلياردي- را در زماني كه تورم پايين است، افزايش دهد.»



:: برچسب‌ها: توطئه گران بین الملل , بیلدربرگ , تاکر ,
:: بازدید از این مطلب : 663
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

در بين مرداني که براي دفاع از مشروطيت و حقوق ملت دست به شمشير برده و آنرا پس از استبداد صغير دو مرتبه بازگردانيدند، ستارخان سردار ملي مقام اول را دارد؛ بحق او قهرمان مشروطيت ايران است.

ستارخان پيش از مشروطيت از لوطيان تبريز بود. لوطيان تبريز از قديم طبقه خاصي را تشکيل ميدادند و اخلاق و عادات بخصوصي داشتند

. با حکومت و مأمورين دولت هميشه مخالفت مي نمودند؛ چنانکه در عصر شاه طهماسب صفوي عده اي از آنان در عصيان طغيان نمودند و به مجازات رسيدند. پس از بروز اختلاف بين متشرعه و شيخيه، لوطي ها نيز دو دسته شدند و به مخالفت همديگر برخاستند. اعمال و رفتار آنان مورد توجه طبقات مردم بود. محمدامين خياباني ديواني به زبان ترکي درباره وقايع لوطي هاي تبريز سروده که در عهد نادرميرزا مؤلف "تاريخ تبريز" با وصف چند دفعه چاپ کمياب بوده است. ستارخان از لوطيان بومي نبود، بلکه اصل او از قراجه داغ و از ايل محمدخانلو بود. خود به شيخيه اعتقاد داشت و روزگاري در اطراف شهر به سر مي برد. پنهاني به مشهد رفته و برگشته بود.

ستارخان پس از اعلام مشروطيت به شهر آمد و به اسب فروشي اشتغال ورزيد و سپس جزو مجاهدين مسلح گرديد. پس از بمباردمان مجلس، دعوت انجمن ايالتي آذربايجان را که خود را به دنيا جانشين مجلس بمباردمان شده معرفي مي کرد، قبول کرد. در محله اميرخيز با قواي دولتي جنگ نمود. با وصف شکست مجاهدين و سست شدن آنها، وي استقامت به خرج داد و تسليم نشد و محله اميرخيز را به تصرف قشون دولتي نداد. وقتي بر ايران گذشته است که مشروطيت فقط در محله اميرخيز تبريز وجود داشت و همه جاي ايران در دست پادشاه مستبد بود.



:: برچسب‌ها: چریک واقعی , ستارخان , مشروطه ,
:: بازدید از این مطلب : 715
|
امتیاز مطلب : 155
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

تاریخ جنگهای نامنظم و چریکی

جنگهای نامنظم و چریکی به عنوان شیوه‌ای از مبارزه مردم علیه اشغالگران خارجی یا حاکمان زورگو و مناسبات ستمگرانه ، سابقه‌ای کهن دارد که مربوط به زمانهای خیلی قدیم است. جنگهای چریکی در واقع در اثر بی علاقگی مردم نسبت به حکومت مرکزی گاهی به یک گروه

کوچک و مصمم امکان می‌دهد، حتی بدون داشتن پایگاه وسیع توده‌ای ، حکومتی را ساقط کنند. یکی از محققان می‌گوید:«حکومتها به این دلیل سقوط نمی‌کنند که دشمنان زیادی دارند، بلکه از این رو سقوط می‌کنند که دوستان کمی دارند.»

 

پیکار و مبارزه نیروهای انقلابی یک کشور علیه بیگانگان یا نظام حاکم ، بر پایه عملیات رزمی گروههای خودگردان محلی است که در کل یک جامعه از وحدت‌ رویه و فرماندهی برخوردار دارند. شیوه مبارزاتی آنها درگیری موقتی ، زود گذر و استفاده از موقعیتهای جغرافیایی طبیعی و امکانات محلی است که به اصطلاح به آن حالت جنگ گریز نیز گفته‌اند.

 

 

تاریخچه

جنگهای چریکی انقلابی در طول اشغال کشورهای اروپای شرقی از سوی آلمان در جنگ جهانی دوم ، به ویژه در یوگسلاوی بطور گسترده رواج یافت. از آن زمان تا کنون نیز در نزدیک به بیست کشور از کشورهای جهان چنین جنگهایی به شکلهای گوناگون رخ داده است که هر چند در برخی از آنها از کمکهای خارجی هم استفاده شده است، اما اساسا مسأله داخلی بودند. از جمله اینها جنگهای چریکی چین ، کوبا ، و قبرس ایران .افغانستان .عراق ترکیه را می‌توان نام برد. 

در مقابل ، جنبشهای چریکی در کامبوج ، لائوس ، ویتنام ، تایلند ، و اندونزی که در آسیای جنوب شرقی و در همسایگی چین و شوروی (سابق) به وقوع پیوسته است. بطور کلی از هنگامی که مرکز ثقل جنگهای سرد از اروپا به آسیا و آفریقا و امریکای لاتین منتقل شد، جنگهای چریکی به عنوان مکمل برخی از شیوه‌های براندازی مورد توجه قدرتهای بزرگ قرار گرفت.



:: برچسب‌ها: جنگ , جنگ چریکی , جنگ نامنظم , ایران ,
:: بازدید از این مطلب : 2518
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

به گزارش فارس به نقل از پايگاه خبري مفكرة الاسلام، "عامر عبدالمنعم " نويسنده مصري و سردبير سايت "العرب نيوز " در مقاله‌اي به بررسي اوضاع و شرايط آمريكا پرداخته و 22 دليل براي فروپاشي قريب‌الوقوع اين امپراطوري ذكر مي‌كند.

نويسنده پيش از اين در مقاله‌اي از مرگ آمريكا سخن به ميان آورده بود، عبدالمنعم مي‌دانست اين دولت جنگ‌طلب هم‌اكنون لحظات پاياني و سقوط خود را مي‌گذراند و به مانند يك گاو قرباني شده، صداي زجرآوري از خود در آورده و با دست‌ها و پاهاي خود ضربات نااميدانه‌اي به چپ و راست مي‌زند تا هر آنچه پيرامونش است را بترساند. شايد آنانكه با چشمان بسته به او نزديك مي‌شوند احساس كنند اين گاو ضرباتي قوي دارد، اما آنانكه در فاصله دورتري از اين گاو زخمي ايستاده‌اند، پايانش را نزديك ديده و حالات كنوني‌اش را مرگ و نابودي مي‌دانند.
نويسنده مي‌گويد: زمانيكه مقاله پيشين خود با عنوان "آمريكا مرد " را نوشتم، به دنبال كشف يك حقيقت براي ملت خود بودم؛ حقيقتي كه رسانه‌ها، با ايجاد ابهام و سروصداي تبليغاتي به دنبال آن است تا نگاهها را از افول آمريكا و پايان امپراطوري شرور آن دور نگاه دارد.
عكس‌العمل و جوابيه فرماندهي مركزي ايالات متحده آمريكا نسبت به مقاله اين نويسنده مسئله‌اي غيرمعمول بود كه باعث تعجب شد؛ به نظر مي‌رسد براي اين قوم قابل تحمل نبود كسي دست بر روي حقيقتي كه متوجه ايشان است بگذارد، چرا كه گشودن چنين بابي منجر به شورش و خيزش منطقه عليه سلطه آمريكا خواهد شد و آمريكا را وادار به خروج از كشورهاي منطقه خواهد كرد تا باقيمانده دستان آغشته به خون اين كشور، از جهان اسلام عقب كشيده و آمريكا مجبور شود به خود پرداخته و زخمهاي خود را درمان كند و در وراي اقيانوس سر به لاك خود فرو برد، به منافع فرزندان خود بيانديشد و به فراهم نمودن آموزش و سلامت شهروندان خود بپردازد. طول عمر آمريكا فقط بسته به ميزان شير و خوني است كه حاكمان عرب و مسلمان در اختيارش قرار مي‌دهند؛ كه اگر خدمت‌هاي اين اعراب (كه آن را از ملت خود دريغ كردند) نبود، بزرگي آمريكا و رژيم صهيونيستي تا به امروز ادامه نمي‌يافت؛ اما حكمت خداوند بود كه آمريكا باقي بماند و به دست ملت مستضعف عراق و افغانستان نابود شود.
افغانستان فقيرترين كشور اسلامي است كه اتحاد جماهير شوروي را ساقط كرد و امروز همين كشور آمريكا را در هلمند و قندهار شكست داده است؛ اين اتفاق در زماني روي داد كه استخوان‌هاي ارتش آمريكا در فلوجه و الانبار به دست ملتي كه بيش از يك دهه است از محاصره رنج مي‌برد خرد شد و قدرت نظامي ارتش آمريكا شكست خورد تا بدين ترتيب شكست نظامي آخرين صحنه سقوط اين امپراطوري باشد.

اين گزارش در ادامه پاسخ آمريكا به مقاله پيشين خود را مورد نقد قرار مي دهد و مي‌نويسد: در اين پاسخ آمده است: اين جنگ‌ها انتخاب ما نبوده و ايالات متحده ناچار به دفاع از خود شده " كه البته اين يك مغلطه بزرگ است... و با نظر باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا، تناقض دارد؛ اوباما جنگ افغانستان را متفاوت از عراق دانسته و آن را اينگونه توصيف مي‌كند: " جنگي ابلهانه، جنگي عجولانه، جنگي كه به جاي منطق متكي بر احساس است و به جاي تكيه بر اصول مبتني بر انگيزه‌هاي سياسي مي‌باشد "...
به دليل موضعگيري باراك اوباما نسبت به اين جنگ، مردم آمريكا وي را انتخاب و جرج بوش مورد نفرين و لعنشان قرار گرفت. رئيس جمهور پيشين آمريكا نتوانست از دليل خود مبني بر آغاز جنگ دفاع كند؛ وي در كنار "جان مك كين " نامزد انتخاباتي از حزب خود نيز حاضر نشد تا مبادا تأثير منفي بر رقابت انتخاباتي‌اش داشته باشد. اگر همان گونه كه به نظر ديده‌بانهاي دولت ايالات متحده، جنگ افغانستان يك ضرورت براي دستيابي به بن لادن بود، جنگ عراق براي چه در گرفت؟ آيا صدام ارتباطي با القاعده داشت؟ آيا صدام در حمله به برج‌هاي تجاري نقشي داشت؟ سلاح‌هاي كشتار جمعي كه بهانه راه‌اندازي جنگ بود كجاست؟ در اينجا لازم است به طرح قرن آمريكا براي سلطه بر جهان اشاره كرد... در اينجا طرح و برنامه‌هايي وجود دارد كه مربوط به پيش از جنگ است... هيچ چيز تصادفي نيست...صحبت پيرامون دلايل ديگر توجيهاتي زائد است.
اگر اسامه بن لادن متهم است، آيا اين مسئله به آمريكا اجازه مي‌دهد بدون تحقيق و بررسي، به افغانستان حمله و شهرها را نابود سازد؟ اگر اطلاعاتي وجود دارد كه روند اتهام را تغيير مي‌دهد، چرا دادگاهي ويژه اسامه بن لادن ترتيب داده نشد؟
نكته دوم اين پاسخ حاكي از آن است كه حضور آمريكا در اين دو كشور تنها منحصر به هدف‌گيري افراط‌گراها بوده است. ما سوال مي‌كنيم: آيا موشك‌ها و بمبهاي كور، فرقي ميان تندرو و غيرتندرو قائل‌اند؟ آيا بمبي كه "فرش " نام دارد و هر موجود زنده‌اي را در اطرافش هلاك مي‌كند، تندروها را از بقيه جدا مي‌سازد؟ آيا بمب‌هايي كه توسط هواپيماهاي بدون سرنشين پرتاب مي‌شوند، ميان قربانيان فرقي قائل‌اند؟
نويسنده مي‌افزايد: اگر هم منظور شما از تـندورها، طالبان و القاعده است، آيا تمام كساني را كه در افغانستان به قتل مي‌رسانيد نيز از تندروها هستند؟ يا آنكه بنا بر مدارك ويكي‌ليكس بر اين جنايات، شهروندان افغان را به نابودي كشانديد. تندروهاي عراق كجا هستند؟ بيش از يك مليون عراقي را كشتيد، صدها هزار نفر را شكنجه كرديد و در حق شهروندان مرتكب جنايت شديد، زندانيان مرد و زن را به بدترين شكل ممكن مورد شكنجه قرار داديد و زندان "ابوغريب " خود شاهدي بر اين مصيبت بشري است... زندان گوانتانامو نيز به همين شكل. ناتواني از توجيه جنگ عراق، نويسنده جواب را بر آن داشت با تمركز بر روي مسئله افغانستان سخن از دستاوردهايي خيالي زده و با سرعت از مسئله عراق بگذرد.
نكته سوم جوابيه كاخ سفيد اين است كه عقب‌نشيني آمريكا از عراق مبتني بر امضاي يك تفاهم‌نامه امنيتي با عراق بود. نويسنده اين جوابيه معتقد است "واگذاري مأموريت‌هاي امنيتي به عراقي‌ها و پايبندي آمريكا به اين مسئله دليل پيروزي اين كشور بر خشونت تندروها مي‌باشد. " به عبارت ديگر، عقب‌نشيني نيروهاي آمريكايي به دليل حملات مقاومت و شكست ارتش آمريكا نيست كه البته اين سخن از منطق و واقعيت به دور است؛ اين تفاهم‌نامه وسيله‌اي براي حفظ آبروي نيروهاي آمريكايي بود و تصميم عقب‌نشيني كه پيش از اوباما در زمان بوش اتخاذ شد، بعد از آني بود كه عراق به گورستان سربازان آمريكايي تبديل شده بود و يك سوم تجهيزات آمريكايي به دست نيروهاي مقاومت عراق از بين رفته بود.
زماني كه در اين جوابيه سخن از افغانستان مي‌شود، با افتخار افزايش شمار نيروهاي آمريكايي و افزايش تلاش براي آموزش نيروهاي افغان ياد مي‌شود و چنين پنداشته مي‌شود كه آلمان، انگلستان و جمهوري چك اعلام افزايش نيرو كرده‌اند كه البته اين درست نيست. اوباما بارها اعلام كرد آغاز واگذاري مأموريت‌هاي امنيتي به نيروهاي افغان در نيمه سال 2011 انجام خواهد شد و اين جوابيه معتقد است اين مطلب دلالت بر پيروزي است و نه شكست!!
نويسنده اين مقاله اظهار مي‌دارد، فرار كردن چگونه مي‌تواند پيروزي باشد؟ اين تناقض چيست؟ اعزام نيروهاي بيشتر و همزمان دم از عقب‌نشيني زدن، نشانه اشتباهات ناشي از ضررهاي واقعي است كه نمي‌توان آنها را ناديده گرفت.
از جمله مغالطه‌ كاريهاي فرماندهي مركزي ايالات متحده در جوابيه آن اين است كه آنها سعي دارند اينگونه القا كنند كه ارتش آمريكا، ايالات متحده را ترك و براي ساخت عراق و افغانستان فداكاري كرد! به گونه‌اي كه دم از اجراي طرح‌هاي عمراني مانند ساخت مدارس، بيمارستان، نيروگاه‌هاي برق و راه و... در عراق و افغانستان مي‌زنند، گويي كه شرايط زندگي براي شهروندان اين دو كشور بهبود يافته؛ سخني كه نيازي به شرح و توضيح ندارد.
عراق بعد از حمله اشغالگران به ويرانه بدل شده و شبكه‌هاي ماهواره‌اي اين مصيبت و رنج را به تصوير مي‌كشند. افغانستاني كه طبق اين جوابيه ادعا مي‌شود، خدمات بهداشتي در آن از 8 درصد در سال 2002، هم‌اكنون به بيش از 83 درصد رسيده است، ادعاي دروغي است، چرا كه نيروهاي آمريكايي و نيروهاي وابسته به ناتو تنها بر كمتر از 20 درصد سرزمين‌هاي افغانستان تسلط دارند، به عبارت دقيق‌تر تنها بر مراكز استانها تسلط دارند؛ نتايج انتخابات اخير كه در 20 درصد از اين بخش‌ها برگزار شد و تنها 10 درصد مردم افغانستان در آن شركت كردند منعكس كننده اين مطلب مي‌باشد؛ پس چگونه ممكن است خدمات به بيش از 83 درصد مردم افغانستان ارائه شده باشد.

روزنامه انگليسي اينديپندنت اعلام كرد، استعفاي ژنرال "استنلي مك‌كريستال " فرمانده پيشين نيروهاي آتلانتيك شمالي و ارتش آمريكا در افغانستان نتيجه ارزيابي غلط وي از حملات نظامي افغانستان بود كه چند روز پيش از استعفاي خود آن را به وزراي دفاع كشورهاي عضو ناتو ارائه كرده بود.
ژنرال مك‌كريستال گزارشي مهمي از جنگ منتشر ساخت و افزايش تمرد نرم در اين جنگ را مورد توجه قرار داد، وي همچنين تحقق هرگونه پيشرفتي را طي چند ماه آينده بعيد دانست. در گزارش مك‌كريستال آمده، تنها 5 منطقه از 116 منطقه افغانستان جزو مناطق امن، ثبت شده‌اند، درحاليكه ساير مناطق از ناامني رنج مي‌برند؛ 40 منطقه نيز جزو مناطق خطرناك يا بسيار ناامن به شمار مي‌آيند، به عبارتي بيش از نيم ميليون سرباز آمريكايي و افغاني تحت امر نيروهاي اشغالي تنها بر 5 منطقه تسلط دارند و طالبان بر 111منطقه ديگر حكومت مي‌كنند، پس نيروهاي آمريكايي چگونه مي‌توانند به 83 درصد مردم افغانستان خدمت‌رساني كنند.
در اين جوابيه آمده كه ارتش آمريكا با ارائه مراقبت‌هاي بهداشتي توانسته ميانگين مرگ و مير كودكان تازه متولد شده و زير 5 سال را كاهش دهد و تنها در سال 2008، توانسته از 85 هزار كودك مراقبت كند. آيا ارائه اين برنامه‌ها توسط يونيسف نيازمند حضور 150هزار سرباز در اين كشور است؟!

با اين وجود، گزارش‌هاي بين‌المللي و مطالبي كه روزانه در رسانه‌هاي آمريكايي و غربي پيرامون اوضاع بهداشت در اين دو كشور ارائه مي‌شود، اين ادعاها را انكار ميكند؛ بعنوان مثال:
- سازمان بهداشت جهاني ماه گذشته اعلام كرد، وبا در افغانستان منتشر شده است.
- افغانستان يكي از 4 كشوري است كه با وجود ريشه‌كني فلج اطفال در جهان، همچنان از اين بيماري رنج مي‌برد؛ فلج اطفال از بيماريهاي عفوني است كه مي‌تواند منجر به مرگ شود؛ كساني كه واكسينه نشوند به اين بيماري مبتلا شده و درماني نيز ندارد.
- بنا به گزارش سال 2008 كميسارياي مستقل حقوق بشر در افغانستان، با وجود كمك 35 ميليارد دلاري كشورهاي خارجي به افغانستان از زمان اشغال اين كشور در سال 2001، حدود 600هزار كودك خياباني به دليل شدت جنگ و فساد از حمايت و مراقبت محروم شده‌اند. نبايد فراموش كرد، شمار افرادي كه توسط نيروهاي آمريكايي و هم‌پيمانانش در افغانستان به قتل مي‌رسند، كمتر از يك ميليون نفر نيست.
اگر از افغانستان بگذريم، اوضاع سلامت و بهداشت در عراق به ويژه در فلوجه به دليل بكارگيري چندين تن اورانيوم غني‌شده و گسترش سرطان، نقص نوزادن و جنين‌ها، به مراتب خطرناكتر است.



:: برچسب‌ها: امریکا , فروپاشی , 22دلیل ,
:: بازدید از این مطلب : 709
|
امتیاز مطلب : 100
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

دشمن شناسی ازدیدگاه مقام معظم رهبری


در سال 1357 مهمترین اتفاق برای ایران و ایرانی اتفاق افتاد. انقلاب اسلامی ایران به ثمر رسید. انقلابی که در ابعاد گوناگون، منشاء پیامدهای بنیادی و شگرفی در سـطـح جهان گردید و علاوه بر آن، به انسان کرامت، به مسلمانان شوکت و به مؤ منان عزّت و عظمت بخشید.

در این میان حرکتی انجام شد که باید روی آن تفکر بیشتری کرد،. آن هم خط بطلان کشیدن بر منافع بیگانگان است. این امر باعث ساخته شدن دشمنانی برای انقلاب اسلامی شد. دشمنان پس از پیروزی انقلاب آرام نشسته و همواره در تولید طرح و نقشه‌هایی جدید در جهت دست درازی به خاک، هویت، فرهنگ و منافع ملت ایران بوده و هستند.

به طور قطع و یقین ازجمله عوامل مهم ناکامی بیگانگان در مقابله با انقلاب اسلامی نگاه نافذ و بصیرت بالای رهبران نظام جمهوری اسلامی ایران در شناسایی دشمنان و روش های دشمنی آنان با انقلاب اسلامی بوده است . از این رو در این نوشتار در تلاش آنیم هستیم تا دشمن را با کنکاشی در سخنان مقام معظم رهبری شناسایی کنیم.

ضرورت دشمن شناسی

بی شک دشمن شناسی از محوری ترین مباحث در موضوع دفع تهدیدها و دفاع از یک ملت بشمار می آید. چه بسا امتهایی که در طول تاریخ در اثر غفلت از دشمنان و فقدان آگاهی و بصیرت لازم سیاسی و اجتماعی در شناخت توطئه های بیگانگان و اتخاذ مواضع به موقع و صحیح توسط نخبگان و خواص آن جامعه به سرنوشتی هلاکت بار منجر گردیده اند.

امیر مؤمنان علی(ع) در کلام خود دراین باره می فرمایند: «من نام عن عدوه انبهته المکاید.(1)» (کسی که در برابر دشمنش به خواب رود (از او غافل بماند) حیله های (غافلگیرانه دشمن) او را از خواب بیدار می کند)
در همین رابطه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند: «نباید غافل باشیم، ما باید بیدار باشیم و توطئه های آنها را قبل از اینکه با هم جمع بشوند، خنثی کنیم. (2)»
همچنین رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اولین روز سال 86 در مشهد مقدس در این باره می فرمایند: «یک ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه دشمن را بداند و خود را در مقابل آن تجهیز کند. (3)»

اقسام دشمنان

در یک تقسیم بندی کلی دشمنان ملت بزرگ و انقلابی ایران را در شرایط کنونی می توان به دو بخش دشمنان درونی و بیرونی تقسیم نمود «ما دو دشمن داریم؛ یک دشمن، دشمن درونی است، یک دشمن، دشمن بیرونی است. دشمن درونی خطرناک تر است. (4)»



:: بازدید از این مطلب : 723
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

سیری اجمالی بر گوشه هایی از اندیشه فرماندهی، مدیریتی و رهبری نظامی حضرت علی (علیه السلام):با تأمل در نهج البلاغه می توان به بخشی از تفکرات و اندیشه فرماندهی، مدیریتی و رهبری نظامی آن امام (علیه السلام) پی برد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به عنوان، الگوی کامل، در گفتار و کردار خود به موضوع استراتژیک جهاد و مسائل مربوط به آن پرداخته است و در بحث نظری راجع به جهاد، دیدگاه های اسلام را به نحوی زیبا و در عین حال قوی و مستدل تبیین نموده است و در زمینه هدف های والای جهاد و راه های مشروع و معقول، وصول به آن هدفها، تفکرات نابی را با استناد به منبع عظیم وحی ارائه داده است (فرامرزی، 13:1380). حضرت علی (علیه السلام) به طور کلی از جنگ امتناع ورزیده و در مکتوباتی که به لشگریانش پیش از آغاز جنگ صفین می نویسد، به این موضوع اشاره کرده و می فرماید:
«با دشمن جنگ را آغاز نکنید تا آنها شروع کنند زیرا بحمدالله حجت با
شماست و آغازگر جنگ نبودنتان تا آن که دشمن به سوی شما آید، حجت دیگری بر حقانیت شما خواهد بود اگر به اذن خدا شکست خوردند و گریختند، آن کس را که پشت کرده نکشید و آن کس را که قدرت دفاع ندارد آسیب نرسانید و مجروحان را به قتل نرسانید» (نهج البلاغه، نامه 495:14).
پس طبق آموزه های نهج البلاغه جنگ و جهاد دفاعی دارد (رسولی، 118:1389). بنابراین در سیره و عملکرد حضرت علی (علیه السلام)، که منطبق با معارف اسلامی است؛ جنگ هدف نیست، بلکه وسیله ای است برای تحقق اهداف انسانی و الهی مانند عدالت، دفاع از آزادی، رهایی مظلومان، دفاع از شرف و آبرو و... است. در اینجا تنها به بخشی از ارزش ها که در افکار و اندیشه های فرماندهی، مدیریتی و رهبری نظامی آن حضرت مورد عنایت قرار گرفته اند، اشاره می شود:
الف) اقامه حق به عنوان هدف جنگ و جهاد: قرآن کریم حق را امر الهی می داند (انعام: 75)؛ و تبعیت از باطل را ویژگی کافران بر می شمرد (محمد:3) در اندیشه های نظامی حضرت علی (علیه السلام) که مبتنی بر تعالیم دین مبین اسلام است اقامه حق به عنوان هدف جنگ و جهاد مطرح است. امام علی (علیه السلام) در جریان سرکوبی پیمان شکنان، جبهه آنان را ادامه جبهه شرک می خواند و جبهه خود را تداوم جبهه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی می نماید و هدف جهاد خود را نشان دادن چهره حق از درون باطل عنوان می کند (فرامرزی، 21:1380). از سویی دیگر ایشان فلسفه حکومت و زمامداری را در اقامه حق و نفی باطل می دانند و بر ضرورت حق گرایی تأکید می نمایند (نهج البلاغه، نامه 607:66). در این منش، حق، مهم ترین و با ارزش ترین نیاز و حیثیت حیات بشر محسوب می گردد و پاسداری عاشقانه از حق و حق مداری بر هر امر دیگری مقدم است و هدف وسیله را توجیه نمی کند (رشیدزاده، 109:1387).
ب) حفظ اسرار نظامی: اندیشه نظامی حضرت علی (علیه السلام) به حفظ اسرار نظامی توجه داشته، در عمل و بیان اجرا کرده و به یارانش تعلیم می دهد.



:: برچسب‌ها: مدیریت نظامی , حضرت علی(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 1409
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 23 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

                                                                                                                                       

جريان 14مارس كه از روند دموكراتيك در لبنان ناراضي است و آن را مغاير با اهداف خود و منافع آمريكا و عربستان در اين كشور مي‌بيند، سعي دارد تا با كشاندن مردم به خيابان‌ها در روند تشكيل دولت اختلال ايجاد كند. در همين راستا دفتر دبيرخانه اين جريان با فرا رسيدن روز 14 مارس و سالگرد تجمع هواداران اين حزب در بيروت مردم را به تجمعات خياباني دعوت كرده و از هواداران اين جريان خواست تا در روز يك‎شنبه 13مارس در ميدان شهداي بيروت تجمع كنند. با وجود مواضع بي‌طرف نجيب ميقاتي مأمور تشكيل كابينه لبنان، آمريكا و عربستان سعودي براي پيشبرد سياست‌هاي خود در ادامه روند فعاليت دادگاه حريري اصرار دارند كه "سعد حريري" نخست‌وزير پيشبرد امور كنوني لبنان كه البته در ايجاد وفاق و همگرايي ميان گروه‌هاي لبناني شكست خورده، بار ديگر قدرت را در اين كشور در دست بگيرد، به همين علت جريان 14 مارس در اقدامي يك‎جانبه با انتخاب هر فرد ديگري به عنوان مأمور تشكيل كابينه مخالف است و در همين راستا مانع‌تراشي را در روند تشكيل دولت به وسيله ميقاتي در دستور كار خود قرار داده است. گزارش زير نگاهي دارد به لبنان، بافت اجتماعي، تاريخ سياسي اين كشور و نيز فعاليت سياسي جريان 14 و تلاش آن براي پياده كردن برنامه‌هاي غرب در اين كشور و ترفندهاي آن براي تضعيف سلاح مقاومت كه اكنون نيز اين موضوع را هدف اصلي برنامه خود قرار داده است. * موقعيت جغرافيايي لبنان جمهوري لبنان كشوري كوچك و كوهستاني در غرب آسيا در كناره شرقي درياي مديترانه است. اين كشور از زمان اشغال سرزمين فلسطين توسط رژيم صهيونيستي تاكنون گاه در حاشيه و گاه در متن مناقشه اعراب - اسرائيل قرار داشته و تا سال 1943 يعني زمان استقلال خود تحت قيمومت فرانسه بود. *وضعيت اجتماعي لبنان تا سال 1920 يعني فروپاشي امپراتوري عثماني و تحت قيمومت قرار گرفتن آن از نظر سياسي و اجتماعي كشوري تجزيه شده بود و عثماني‌ها آن را اداره مي‌كردند. پس از جنگ جهاني اول و واگذاري مناطق دره بقاع، منطقه شمال، نواحي ساحلي و جبل عامل (جنوب لبنان)، لبنان بزرگ شكل گرفت كه ويژگي مهم آن اختلاط نژادها و مذاهب مختلف بود. بر اين اساس جامعه لبنان، جامعه‌اي متشكل از گروه‌هاي نژادي و مذهبي مختلف و متفاوت است كه نه‎تنها مرزهاي جغرافيايي، بلكه ترس و شك آنها را از يكديگر جدا ساخته است. در چنين جامعه‌اي اگرچه مسلمانان و مسيحيان ساليان سال در كنار هم زندگي كرده‌اند، اما دودستگي عميقي بر سر عربي بودن يا غيرعربي بودن يا نوع عربي بودن مليت اين جامعه وجود داشته كه در كنار عوامل مذهبي و مسائل سياسي از ايجاد يك جامعه واحد جلوگيري كرده است.



:: برچسب‌ها: لبنان , 14ماریس , سیاسی ,
:: بازدید از این مطلب : 712
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : یک شنبه 23 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

نمونه های از نبردچریکی در کردستان ایران:

اصولا عمليات مين گذاري يکي از سهل‌ترين نوع اقدامات ضد انقلاب در کردستان بوده که از يک طرف ضربات مادي خوبي در بر داشته و از طرف ديگر کمترين ضربات و تلفات را نيز براي دشمن ايجاد مي‌کرد. ( همانطور که ميدانيد در هر اجراي عمليات کمين احتمال تلفات در نيروي کمين زننده هم وجود دارد ). اين عمليات عمدتا به دو صورت مشاهده ميشود.



:: برچسب‌ها: جنگ , چریک , کردستان , ایران ,
:: بازدید از این مطلب : 853
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 23 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

ت-۱-۲محدودیتها

       

    • نداشتن مقدورات کافی جهت عملیات افندی(دفاعی)از یک منطقه و اجرای عملیات طولانی.

       

    • کمبود اسلحه؛ تجهیزات؛تدارکات برای عملیات رزمی.

       

    • احتیاج شدید به غیر نظامیان محلی و نیروهای حمایت کننده خارجی و دریافت تدارکات و تجهیزات.

        

    • اشکال در اطلاع رسانی عمومی و بر قراری ارتباط بین منطقه عملیاتی جنگهای چریکی و ارکان و ستادهای نیروهای خودی.

      

    • تقلیل قدرت رزمی بعلل ناشی از عدم تمرکز و کنترل و در مواردی تفرقه شدید بین افراد.

        

    • محدود بودن عملیات در نتیجه اقدامات کنترلی دشمن و احتیاج به برقراری سیستم امنیت ودفاع غیر معمولی.

در ممالک اسلامی رعایت قوانین اسلامی باعث برخی از محدودیتهای

می شود که در سایر مذاهب وجود ندارد (استفاده جنس مونث در جمع آوری اطلاعات)



:: برچسب‌ها: جنگ , چریک ,
:: بازدید از این مطلب : 681
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 23 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

مقدمه

تاریخ شروح جنگ چریک برای کسی روشن نیست .شاید زمانی

که خداوند به شیطان دستور داد که به آدم سجده کند وشیطان سر باز زد واز درگاه خداوند رانده شد وازخدا درخواست دست مزد عبادتهایش را کرد،واز خدا راه نفوذ دردل آدم را نمود. جنگ نابرابر شروع شد.شیطان باتوان بسیار قوی وقدرت وسوسه وفریب وآنگاه آدم باسلاح توکل وتوبه......

جنگ چریک دردوران مختلف باعنایت موقعیت زمانی ومکانی آن دوره انجام گرفته است(درزمان ایران باستان، کشورهان ،یونان ،آمریکا ،مکزیک و آفریقا...)

در یک جمله می توان گفت :عامل تمامی شاخه های جنگهای نامنظم (جنگ چریک ،گریز فرار ،براندازی ،تروروحتی نبردهای اطلاعاتی )فردی به نام چریک

می باشد .

 

در قالبهای مختلف (مرد ،زن ،پیروجوان  ،کشاورز،بازاری، کارگر،راننده، دانشجو)ودر کوه ،شهر،دریا ،در جنگل و...درهمه جا وهمه کس امکان در یک چریک باشد.

 

در کشور ما جنگ سابقه طولانی دارد خصوصا در200 سال اخیرو بعداز پیروزی انقلاب اسلامی در نقاط مختلف گسترش یافت وهمچنان در برخی جاها ادامه یافته است (کردستان وآذربایجان شرقی وغربی ---)

امید است دراین مطالب ناچیز بتوانم حداقل اطلاعات لازم در مورد جنگ چریک جمع آوری وبه علاقمندان ارائه  دهم .

 



:: بازدید از این مطلب : 4044
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 23 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

با وجود آنكه گزارش هاي رسانه هاي غالب به طور كلي ماهيت تشويقي داشته و دارند و فاقد اهميت بوده و هستند و با توجه به ماهيت موضوع هايي كه نخبگان جهاني پشت درهاي بسته به بحث مي گذاشتند، بيلدربرگي ها احساس كردند بايد از انكار خود دست بردارند.
آنها برگزاري مصاحبه هاي مطبوعاتي پيشاپيش نشست ها را شروع كردند و درآن فهرست ناقص شركت كنندگان را عرضه و تأكيد مي كردند كه كامل است و مي گفتند دراين سه روز كار چشمگيري انجام نمي دهند. بعداً، پس از نشست، مصاحبه مطبوعاتي ديگري برگزاري مي كردند و اعلام مي كردند كه كاري انجام نداده اند.  

راكفلر از پنهان كاري دفاع مي كند

نلسون راكفلر، معاون رئيس جمهور، كه به سختي مي كوشيد در سال 1976 نامزد رياست جمهوري شود، تا حدودي با مطبوعات جناح چپ رابطه دوستانه اي داشت تا اينكه مسئله بيلدربرگ سبب شد تا وي ناشيانه از پنهان كاري دفاع كند. لبخند هميشگي وي ناپديد و حالت مكدري بر چهره شاد وي مستولي شد. پاسخ وي طولاني و درهم برهم بود، اصلا پاسخ نبود. آشكارا يكه خورده بود.
به نظر مي رسيد وقتي سوال مطرح شد، اطلاع از تاريخچه بيلدربرگ به ذهن راكفلر رسيد؛ صورت وي شاد بود تا اينكه كلمه بيلدربرگ بر زبان آورده شد و چهره اش به سرعت درهم رفت.
به سرعت پاسخ داد:
«من به يك نشست رفتم... تبادل آراء ميان چنين گروه هايي، آ،آ، ضروري است. خيلي سودمند است، آ، كه مردم... برخي به صورت علني... برخي به صورت خصوصي.»
راكفلر مكث كرد و پس از اين جمله ناقص نگاهي ناراحت به اطراف انداخت و ادامه داد:
«عده اي از رهبران مخالفين از كشورهاي ديگر حضور داشتند كه اگر اين نشست ها علني بود، از ابراز نظر اكراه داشتند. مي توانم تمايل مطبوعات را درك كنم، آ، اين امر براي سنا اهميت زيادي دارد.»
يك مكث ديگر- اين بار به نظر رسيد چشمانش به دنبال كمك مي گردند. همكار ديرينأ راكفلر در بيلدربرگ و مشاور سياسي اين گروه، يعني هنري كيسينجر وزير خارجه، حضور نداشت.
«اگر دادگاه يادداشت كارمندي را مطالعه كند، چطور ممكن است، اين مشكلي بسيار جدي است. «قوانين آفتاب» ]اشاره به قوانيني كه مستلزم آن است كه امور عمومي به طور علني انجام شود[ جذابيت زيادي دارند، اما بايد آنها را با توجه به اين موضوع ها بررسي كنيم و، آ، در اين زمينه به تعادل برسيم.»
منظور از اين جواب، پاسخ به سؤال من بود:



:: برچسب‌ها: توطئه , بین الملل , بیلدربرگ ,
:: بازدید از این مطلب : 672
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : یک شنبه 23 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

جملات زیبا و پند آموز دکتر علی شریعتی

 

 

اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است

برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند…

.

.

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن

.

.

دنیا را بد ساخته اند … کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد … کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری … اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد … به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند … و این رنج است …

.

.

شرافت مرد هم چون بکارت یک دختر است اگر یکبار لکه دار شد دیگر جبران پذیر نیست

شرافت مرد هم چون بکارت یک دختر است اگر یکبار لکه دار شد دیگر جبران پذیر نیست

——————————–
اما گزین گونه هایی از استاد علی شریعتی
آنگاه که تقدیر نیست و از تدبیر نیز کاری ساخته نیست خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه اندامها و نیروهای روح و با قدرتی که در صمیمیت است تجلی کند اگر هم هستیمان را یک خواستن کنیم یک خواستن مطلق شویم و اگر با هجوم و حمله های صادقانه و سرشار از امید و یقین و ایمان بخواهیم پاسخ خویش را خواهیم گرفت.

——————————–

خداوندا
از بچگی به من آموختند همه را دوست بدار
حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست می دارم
می گویند:
فراموشش کن

——————————–

خدایا به من زیستنی عطا کن
که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است
حسرت نخورم
و مردنی عطا کن
که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم

——————————–

خدایا من در کلبه حقیرانه خود کسی را دارم که تو در ارش کبریایی خود نداری
منچون تویی را دارم
وتو چون خود نداری

——————————–

پروردگارا به من تو فیق عشق بی هوس،تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند عنایت فرما

——————————–

… نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد … نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت … ولی بسیار مشتاقم … که از خاک گلویم سوتکی سازد … گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش … تا که پی در پی دم گرم خویش را بر گلویم سخت بفشارد …. و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد … تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را …

——————————–

به من بگو نگو ، نمیگویم ، اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم .

——————————–

روزی که بود ندیدم….روزی که خواند نشنیدم
روزی دیدم که نبود….روزی شنیدم که نخواند

——————————–

خدایا به من توفیق تلاش در شکست
صبر در نومیدی
عظمت بی نام دین بی دنیا
عشق بی هوس عطا کن

——————————–

سرمایه های هر دلی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.

——————————–

من هرگز نمی نالم…قرنها نالیدن بس است…میخواهم فریاد بزنم…!اگر نتوانستم سکوت میکنم….
——————————–
همواره روحی مهاجر باش به سوی مبدا به سوی آنجا که بتوانی انسانتر باش
و از انچه که هستی و هستند فاصله بگیری این رسالته دائمی توست

——————————–

خداوندا به هر کس که دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر کس که دوست میداری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است.

——————————–

هر انسان کتابی است در انتظار خواننده اش.

——————————–
انها(دشمنان)از فهمیدن تو می ترسند.از گاو که گنده تر نمیشوی می دوشنت و از اسب
که دونده تر نمیشوی سوارت میشوند و از خر که قوی تر نمیشوی بارت میکنند. انها از
فهمیدنتو میترسند.

——————————–

ارزش انسان به اندازه حرف هایی هست که برای نگفتن دارد.
——————————–

اگر تنهاترین تنهاها شوم باز خدا هست.او جانشین همه نداشتن هاست.نفرین و آفرین ها
بی ثمر است.اگر تمامی خلق گرگ های هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو
تنهای مهربان و جاوید و آسیب ناپذیر من هستی.ای پناهگاه ابدی !
تو میتوانی جانشین همه بی پناهی ها شوی.

——————————–

عمیقترین و بهترین تعریف از عشق این است که :
عشق زاییده تنهایی است…. و تنهایی نیز زاییده عشق است…
تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد …. کسی در پیرامونش نباشد!
اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست!
برعکس کسی که چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند…
و بعد احساس میکند که از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعیت نیز تنهاست ……
کتاب نیایش

——————————–

خدایا : «چگونه زیستن »را به من بیاموز ،« چگونه مردن» را خود ، خواهم دانست .
خدایا : رحمتی کن تا ایمان ، نام ونان برایم نیاورد ، قوتم بخش تا نانم را؛ وحتی نامم را در خطر ایمانم افکنم.
تا از آنها باشم که پول دنیا می گیرند وبرای دین کار می کنند ؛ نه آنها که پول دین می گیرند وبرای دنیا کارمی کنند .

——————————–

باور نمی کنم

هرگز باور نمی کنم که سال های سال همچنان زنده ماندنم به طول انجامد. یک کاری خواهد شد. زیستن مشکل است و لحظات چنان به سختی و سنگینی بر من گام می نهند و دیر می گذرند که احساس می کنم خفه می شوم. هیچ نمی دانم چرا؟

اما می دانم کس دیگری در درون من پا گذاشته است و اوست مرا چنان بی طاقت کرده است. احساس

می کنم دیگر نمی توانم در خود بگنجم و در خود بیارامم و از بودن خویش بزرگتر شده ام

و این جامه بر من تنگی می کند. این کفش تنگ و بی تا بی قرار!

عشق آن سفر بزرگ! آه چه می کشم!

چه خیال انگیز و جان بخش است این جا نبودن.

——————————–

معشوق من چنان لطیف است
که خود را به « بودن » نیالوده است
که اگر جامه ی وجود بر تن می کرد
نه معشوق من بود . . .
——————————–

چه تلخ و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمی تواند سرش کلاه بگذارد… این سرزمین را با عقل مصلحت اندیش ساخته اند. پس باید با عقل مصلحت اندیش در آن زیست. و چاره ایی دیگر پیدا نیست و من «چنین کردم» اما «چنین نبودم» و این دوگانگی مرا همواره دو نیمه می کرد.

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است

——————————–

دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند

——————————–

اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است

——————————–

· اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است

——————————–

وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

——————————–

گر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری



:: برچسب‌ها: دکتر علی شریعتی , پندآموز ,
:: بازدید از این مطلب : 666
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

پدرم
آرزوهایم را قورت می داد
تا چشمانم مه گرفت
چون
دستش مانند
پای برادرم همیشه لُخت بود…
چقدر صورتم
بوی زحمت می گیرد
وقتی نوازشم می کند!






:: برچسب‌ها: پدر , زحمت , نوازش ,
:: بازدید از این مطلب : 713
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

لیست بیمارستانهای ارومیه:

  • بیمارستان آذربایجان

    شماره تماس: 4- 3463300 و اورژانس : 3944555-0441
    آدرس: ارومیه، خیابان شهید بهشتی، بالاتر از دانشگاه آزاد
    وب سایت:http://azarbaijanhospital.com

  • مرکـــز آموزشی درمانی امام خمینی (ره)

    شماره تماس: 3469931 - 3459538 - 3459539 - 3459540 - 3459541
    آدرس: ارومیه، بلوار آیت ا... مــدرس - بلوار ارشاد
    وب سایت:http://www.emam.umsu.ac.ir
    ایمیل: emam-h-uvm@umsu.ac.ir

  • مرکز آموزشی درمانی آیت ا... طالقانی

    شماره تماس: 3444591 - 3444592 - 3444593
    آدرس: اروميه، خیابان کاشانی، روبروی مجتمع ورزشی تختی، مرکز آموزشی درمانی آیت ا... طالقانی
    وب سایت:http://talegani.umsu.ac.ir
    ایمیل: hospital_taleghani@yahoo.com

  • مركز آموزشي درماني شهيد مطهري اروميه

    شماره تماس: 2237077
    آدرس: ارومیه، خيابان كاشانی، روبروی خیابان پانزدهم

  • بیمارستان شهید عارفیان

    شماره تماس: 2233190
    آدرس: ارومیه خیابان امام خیابان بسیج

  • بیمارستان رازي اروميه (روانپزشكي)

    شماره تماس: 33-2622932
    آدرس: ارومیه ، جاده سلماس -جنب اداره جهاد کشاورزی- مرکز آموزشي ودرماني رازی اروميه

  • مرکز درمانی و پژوهش امید

    شماره تماس: 3850004 - 0441
    آدرس: : اورمیه، شهرک فرهنگیان، جنب خیابان امید، مرکز درمانی و پژوهش امید. اورمیه صندوق پستی : 588-57135
    وب سایت: http://www.omidcharity.com

  • بیمارستان دکتر صولتي

    شماره تماس: 22222229
    آدرس: ارومیه ، خيابان امام پلاک 602

  • بیمارستان شفا

    شماره تماس: 2225588
    آدرس: ارومیه خیابان امام

  • بیمارستان سيد الشهدا (ع)

    شماره تماس: 2375907
    تلفن گویا: 2332099
    آدرس: ارومیه بلوار 17شهريور روبروی خ صمدزاده

  • بیمارستان امام رضا(ع)

    شماره تماس: 2233190
    آدرس: ارومیه خ مولوي -خ امام رضا (ع)

  • بیمارستان 523

    شماره تماس: 2233190
    آدرس: ارومیه ، بلوار برق، روبروی خیابان استادان


:: برچسب‌ها: ارومیه , لیست بیمارستان ,
:: بازدید از این مطلب : 2610
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش
 
معرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیه

شهر ارومیه در جلگه‌ای‌ به طول‌۷۰ کیلومتری و عرض ۳۰ کیلومتر در کنار دریاچه‌ی ارومیه گسترده است. پیشینه‌ی تاریخی و استقرار این شهر در مسیر قفقاز، ارمنستان، آسیای صغیر و بین‌النهرین و نیز زمین‌های بارور‌‌‌‌‌‌ و آب و هوای مساعد، اهمیت بسیار ویژه‌ای را به آن بخشیده است.

انتساب چند زرتشتی که در هنگام تولد عیسی(ع) به بیت اللحم رفته بودند و در ارومیه مدفونند حاکی از آن است که این شهر یکی از بزرگترین کانون‌‌های مذهبی و اجتماعی گذشته‌‌های دور بوده است و سرداران ‌و امپراطوران روم جهت دستیابی به آتشکده‌ی بزرگ زرتشتیان (آذرگشنسب) و پایتخت ساسانیان (گزنا) – تخت سلیمان – بارها از آن عبور کرده‌اند.

نام باستانی این شهر و دریاچه آن چی چست و چی چتا است. سریانیان آن را اورمیا و ارمنی‌ها اورمی و اعراب آنرا ارمیّه و ایرانیان ارومی یا ارومیه نوشته‌اند. بعد از اسلام نیز ارومیه دومین شهر مهم آذر‌بایجان، پس از مراغه، به شمار می‌رفت.

مسجد جامع ارومیه

مسجد جامع یکی از آثار کهن و قدیمی شهر تاریخی ارومیه است و در خیابان اقبال قرار دارد. این مسجد در میان بازار قدیمی شهر واقع شده و یکی از ارکان اصلی بافت قدیمی شهر است. برخی از محققان معتقدند این بنا ابتدا آتشکده بود و بعد از تسلط مسلمین ویران شد و سپس در قرن هفتم هـ. ق بر روی آن مسجدی ساخته شد. به اعتقاد این گروه از محققان سبک تزیینات، گچبری‌‌ها، ستون بندی‌‌ها و طاق‌‌های مسجد عیناً شبیه به سبک معماری سلجوقیان است.

تاریخ تجدید بنای این مسجد معلوم نیست، اما محراب آن در تاریخ 676 هـ.ق ساخته شده است. این مسجد به همراه سایر اجزاء بافت قدیمی شهر به ویژه بازار و راسته‌‌های آن بارها مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است. مسجد جامع با دو در ورودی که از صحن بزرگ آن منشعب می‌شود، به بازار راه دارد. 

این مسجد دارای آثاری از دوره‌‌های مختلف تاریخی است.

آبشار سوله دوکل (دیزج) ارومیه

آبشار سوله دوکل از جاذبه‌های گردشگری آذربایجان غربی محسوب می‌شود. آبشار سوله دوکل از مرتفع‌ترین آبشارهای ایران است.

سوله دوکل در دامنه‌ی کوه دالانپر در منطقه‌ی مرگور واقع است. آبشار دیزج با چمن‌زارهای اطراف در نزدیکی روستای دیزج از توابع زیوه در جنوب غربی شهرستان ارومیه واقع گردیده است. این آبشار یکی از سرشاخه‌های رودخانه‌ی باراندوز چای محسوب می‌گردد.

منطقه و دریاچه‌ی مارمیشو

منطقه‌ی سیاحتی و گردشگری مارمیشو به همراه دریاچه طبیعی آن، در مرز ايران و تركيه و در 45 كيلومتري غرب شهرستان اروميه واقع شده است. وسعت آن حدود 5 هكتار است. درياچه طبیعی مارمیشو محل زيست انواع آبزيان بوده و عده زيادي از مردم براي صيد ماهي (بصورت تفريحي) به اين مكان می‌آيند. در تعطیلات نوروز و همچنین تابستان سالانه هزاران نفر برای گذراندن اوقات فراغت با خانواده‌‌های خود به این منطقه سفر می‌کنند.

سولک

آبشار سولک اروميه-موانا در فاصله حدود 40 کيلومتري غرب شهرستان اروميه و در دامنه‌‌هاي کوه دره ره‌ش قرار دارد. اين آبشار زيبا در انتهاي يک دره پر آب و ديدني در محل روستاي سولک، خودنمايي می‌کند. روستاي سولک ميان دو روستاي دربند و انبي در منطقه موانا واقع است. دره زيباي منتهي به آبشار، دره هفت کاني يا هفت چشمه نام دارد که آب روستاي سولک و آبشار آن را تأمين می‌کند. در ماه‌‌هاي گرم سال آب آبشار براي مصارف کشاورزي از بالادست آن، قطع شده و نماي زيباي آبشار را کمرنگ می‌کند ولي در فصل بهار زيبايي اين نگين طبيعت موانا به اوج می‌رسد. آبشار اصلي اين دره با حدود يک ساعت کوهپيمايي در بالادست آبشار اوليه جلوه بيشتري دارد ولي مسافران و خانواده‌‌ها به همان آبشار اوليه رضايت می‌دهند و از مواهب طبيعت آن لذت می‌برند. طبيعت زيباي منطقه موانا بيشتر متأثر از ريزآبه‌‌هاي جاري از قلل ستاره الوند، دره ره‌ش و کوه‌‌هاي ترگور است. سولک يکي از مهمترين مسيرهاي کوهنوردي در اين منطقه و محل مناسبي جهت ايجاد کمپ‌‌هاي سياحتي و پناهگاه‌‌هاي کوهستاني می‌باشد.

قلعه‌ی بردوک ارومیه

روستاي بردوك (Bardouk) در ابتداي دره سلطاني در دامنه مشرف به رودخانه كم‌آبي كه سرچشمه آن از كوه‌‌هاي تركيه است ساخته شده است. فاصله اين محل تا مرز فعلي ايران و تركيه حدود 15 كيلومتر است. قلعه و مجموعه‌ی آن با تأمين كليه‌ی شرايط ديده‌باني بر دامنه‌ی مثلثي شكل كه راس آن رو به شمال نهاده و يك سلسله زمين‌‌هاي شيبدار كه بصورت پلكاني و صخره‌‌هاي بلند كوهستان قرار گرفته‌اند، بنا گرديده است. كليه‌ی استحكامات حصار پيرامون بنا و بناهاي داخل حصار از سنگ‌‌هاي لاشه‌ای و قلوه سنگ‌‌هاي محلي با ظرافتي قابل تحسين شناخته شده‌اند. در مرتفعترين نقطه‌ی ممكن قلعه، يك برج ديده‌باني در صعب‌العبورترين جا بر روي يك تيغه‌ی كم‌عرض با سنگ‌‌هاي لاشه‌ای و ملات ساروج بنا گرديده و از داخل و خارج با گچ نرم و صاف ميان درزها و بندها بصورت لايه‌ی ضخيمي پر شده است. اين بنا كاملاً سالم و درجهات مختلف داراي روزنه جهت ديده‌باني و يك در ورودي از جبهه شرقي می‌باشد و تنها مختصر تخريبي در كنگره‌‌هاي آن ديده می‌شود.

قلعه‌ی دم دم ارومیه

اين قلعه در سال 1018 هجري قمري برفراز كوهي به همين نام در 18 كيلومتري جنوب غربي اروميه ساخته شده است. اين قلعه به علت ارتفاع زياد از سمت شمال و جنوب و اتصال آن به صخره سمت غربي كه نزديك به زمين است، داراي حصاري محكم و دروازه‌ای در سمت جنوبي است. قلعه از پنج قسمت تشكيل می‌شود كه عبارت است از : قسمت اصلي، قسمت پايين، قسمت سولوق قسمت بوزلوق و بيرون دروازه شرقي. در قسمت شرقي قلعه و منتهي اليه صخره، برجي عظيم بنا شده كه خود در حكم قلعه بوده است. آب مصرفي قلعه از حوضي تأمين می‌گرديد كه با آب باران پر می‌شد. در قسمت شمالي قلعه چشمه‌ای است كه آب كمي دارد. در كنار چشمه حوضي قرار گرفته كه با گنبدي پوشانيده شده است و براي حفاظت از آن نيز برجي احداث شده كه به قسمت اصلي متصل است و آن را سولوق (جاي آب) می‌نامند. در قسمت جنوبي داخل قلعه گودالي احداث شده بود كه زمستانها با يخ و برف پر می‌شد و زير آن حوضي ساخته شده بود كه در ايام كم آبي از آن استفاده می‌شد. براي محافظت اين قسمت نيز قلعه مانند بنا شده بود كه آن را بوزلوق (جاي يخ) يا قارليق (جاي برف) مي‌گفتند و راه آن نيز مانند سولوق مخفي بوده است.

دریاچه و کوه‌‌های دالامپر ارومیه

در منطقه مرزی زیوه (حدود 50 کیلومتری غرب ارومیه) و تقریبا در محل طلاقی مرزهای ایران؛ عراق و ترکیه دو قله بلند است بلندترین قله‌‌های این منطقه هستند که در منطقه زیوه که به یکی «بز سینا» و دیگری «دالامپر» گفته می‌شود که بخاطر همین قله، به رشته کوههای این منطقه‌ی دالامپر اطلاق می‌شود که در کوهپایه‌ی یکی از آنها روستای زیبایی وجود دارد بنام «کچله» که در بلندی یک تپه قرار دارد و وقتی از این روستا به پایین نگاه کنید کل منطقه‌ی سر سبز و بسیار زیبای زیوه دیده می‌شود و چشم‌اندازی دارد که وقتی آنرا ببینید هیچوقت فراموش نخواهید کرد در بالای این روستا و در کوهپایه‌‌های قله‌ی دالامپر جویبارهای باریک از همه جا روان است و در بالای یکی از تپه‌‌ها یک دریاچه بسیار بسیار زیبا قرار دارد که کمی پایین‌تر از آن و در جنوب دریاچه آبشار سوله دوکل قرار دارد که چیزی شبیه گنجنامه‌ی همدان و حتی زیباتر از آن می‌باشد.

چشمه‌‌های آبگرم هفت‌آباد

روستای هفت‌آباد از لحاظ ارتفاع پایین ترین روستای این دهستان از محال مرگور است، که دارای چشمه‌‌های آبگرم متعددی است که برای برخی بیماریهای استخوانی نیز خاصیت درمانی دارد و در فصل تابستان پذیرای مهمانان و گردشگران است.

روستای بند و تفرجگاه بند ارومیه

روستای گردشگاهی بند از توابع بخش مرکزی شهرستان ارومیه، در ۳ کیلومتری جنوب غربی ارومیه واقع شده است. ارتفاع این روستا از سطح دریا ۱۴۰۰ متر می‌باشد. این روستا از شمال به روستای میرآباد، از غرب به روستاهای نوشان علیا و سفلی، از طرف شرق به کلیسای سیر، جانوسلو و بزوه و از جنوب به روستای شملکان محدود شده است. آب و هوای این روستا در فصول بهار و تابستان معتدل و در پاییز و زمستان سرد است.

این روستا از دیرباز محل مبادله‌ی کالاها و بازار روستایی منطقه‌ی ارومیه بوده است و در کنار بستر رودخانه‌ی شهرچای به صورت خطی استقرار و امتداد یافته است. قدمت روستای بند به بیش از سه قرن می‌رسد. مردم روستای بند به زبان‌های آذری و کوردی سخن می‌گویند. دین رسمی آن اسلام و پیرو مذهب امام شافعی هستند. 

جاذبه‌های گردشگری بند

روستای بند یکی از تفرجگاه‌های اصلی مردم ارومیه است و مهم‌ترین جاذبه‌های طبیعی آن عبارتند از:

    • تفرجگاه‌های حاشیه رودخانه شهرچای، 
    • باغات پیرامون روستا، 
    • چشم‌انداز کوهستان و تفرجگاه زمستانی بند، 
    • دریاچه‌ی پشت سد شهرچای با قابلیت‌های ورزش‌های آبی، 
    • تفرجگاه پیرامونی سد شهرچای.

پیست اسکی خوشاکو

پیست خوشاکو در 30 کیلومتری غرب ارومیه در منطقه‌ی راژان قرار دارد. این منطقه بدلیل برخورداری از کوه‌‌هایی با شیب مناسب و تجهیزات مرتبط موقعیت ویژه‌ای جهت فعالیت‌‌های ورزش اسکی دارد. همچنین به دلیل وجود پوشش گیاهی مناسب قابلیت ایجاد پیست اسکی روی چمن برای فصول گرم سال نیز مورد انتظار می‌باشد. پیست اسکی خوشاکوی ارومیه، ظرفیت مناسب و مساعدی برای رشد و توسعه ورزش‌‌های زمستانی در آذربایجان غربی است. پیست اسکی خوشاکوی ارومیه، یکی از کانون‌‌های مهم ورزش‌‌های زمستانی در شمال غرب کشور است. در سال‌‌های اخیر در راستای توسعه و تجهیز این مکان تفریحی اقدامات قابل توجهی انجام شده هنوز راه بسیاری برای توسعه‌ی پیست اسکی خوشاکو باقی است. خوشاکوی ارومیه با وجود ویژگی‌‌های منحصر به فرد و جذابیت‌‌های طبیعی‌اش به دلیل نبود امکانات مناسب نتوانسته رونق زیادی به وجود آورد. با توجه به قیمت بالای ابراز ورزش اسکی، وسایل را با قیمت مناسب در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دهند.

مجتمع ساحلی چی چست

اين مجتمع در فاصله 18 كيلومتري مسير جاده اروميه به طرف درياچه ارومیه (بندرگلمانخانه) واقع شده و داراي كليه امكانات رفاهي از قبيل: هتل، ويلا، سوئيت، رستوران، قهوه‌خانه‌ی سنتي، سكوهاي اتراق و ميادين ورزش خانوادگي می‌باشد.

دره‌ی قاسملو

این دره، یکی از تفرجگاههای مهم شهرستان ارومیه می‌باشد. 

دره‌ی قاسملو در حدفاصل بین ارومیه و اشنویه قرار دارد که با وسعت زیاد و چشم‌اندازهای طبیعی خود و همچنین چشمه‌‌هایی که در داخل باغ‌‌ها و دره‌‌ها هست زیبایی خاصی به این منطقه داده است در روزهای تعطیل و فصل بهار و تابستان افراد زیادی برای گذراندن اوقات فراغت به این دره می‌آیند.

کوه چهل مرد شهید ارومیه

موقعیت جغرافیایی: رشته‌کوه‌‌های آذربایجان غربی را در واقع باید دنباله‌ی رشته‌کوه عظیم زاگرس محسوب کرد، که در حدود جنوبی استان توسط رودخانه‌ی گدار (گاده‌ر) در شهرستان نقده از رشته‌ی اصلی جدا شده است. این رشته‌کوه که در غرب دریاچه‌ی ارومیه و در امتداد مرز ایران و ترکیه و نیز بخشی از مرز ایران و عراق کشیده شده است، گستره‌ای شمالی جنوبی داشته و یال‌‌های اصلی آن غالباً مرزهای مشترک ایران و کشورهای ترکیه و عراق را تشکیل می‌دهند.

این رشته‌کوه‌‌ها مساحتی بالغ بر 15 هزار و 200 کیلومتر مربع را در بر گرفته‌اند و طول آن در حدود 314 کیلومتر می‌باشد. ارتفاعات این منطقه به علت بعد مسافت و مشکلات دسترسی و نیز مرزی بودن، بسیار کم مورد توجه کوهنوردان کشور قرار گرفته‌اند. لذا کوه‌‌های نوار مرزی آذربایجان غربی بسیار ناشناخته‌اند و این در حالی است که از شمال تا جنوب آن قلل، غارها، دیوارها، یخچال‌‌ها، دریاچه‌‌ها، دره‌‌ها و مناطق جنگلی زیبا و بکر و دیدنی بسیاری وجود دارد که از جمله آنها باید از کلاهک سنگی عظیم ماکو، دره زنگبار ارتفاعات بورآلان، غار عظیم بوغلو، قلل چرکین، اورین، بره عزد، ستاره لوند، زیارت بابیون، دره ره‌ش، دالامپر، بزسینا، مرگ زیارت، سه کوچه و سپی‌ڕێز نام برد.

همچنین دریاچه‌‌های کوهستانی کوچک شمیران، دالامپر و مارمیشو از عمده‌ترین دریاچه‌‌های کوهستانی این دیار می‌باشند.

گفتنی است نام کوه به دلیل وجود چهل قبر که تاریخچه آنها نامعلوم و اهالی منطقه معتقدند که این قبور متعلق به شهدای اسلام است که در بالای این کوه قرار دارند، نامگذاری شده است. 

موزه‌ی ارومیه

موزه‌ی ارومیه در خیابان بهشتی این شهر قرار دارد. این موزه در سال 1346ش بنا شد و دارای یک تالار بزرگ مخصوص اشیای باستانی و تاریخی دوره‌‌های مختلف تاریخی و تالاری کوچک است که به موزه‌ی مردم‌شناسی اختصاص دارد. در این تالار در ایام برگزاری مراسم، فیلم و اسلاید به نمایش گذاشته می‌شود. در موزه‌ی ارومیه مجموعه‌ای از کتاب‌‌های نفیس خطی که اکثر آن‌‌ها قرآن مجید و کتب دینی و اسلامی است، نگهداری می‌شود. همچنین اشیایی از دوره‌‌های ما قبل تاریخ، هم تاریخی و هم اسلامی و نیز اشیایی مربوط به هنرهای ملی و تزیینی مردم‌شناسی، صنایع دستی و ... نیز در این موزه به چشم می‌خورد. 

 موزه‌ی ارومیه یکی از موزه‌‌های غنی کشور محسوب می‌شود و قدیمی‌ترین آثار آن متعلق به هزاره‌ی هفتم ق.م است. در این موزه سه خط نوشته از هزاره اول قبل از میلاد به نام‌‌های "استل کێله‌شین"، "استل موانا" و کتیبه‌ی محمودآباد نگهداری می‌شود که به خط میخی اورارتوبی است. جدیدترین آثار این موزه مربوط به دوره‌ی قاجار است. 

مسجد امام شافعی (رح) ارومیه

مسجد امام شافعي اروميه، (مسجد جامع اهل سنت اروميه) در خيابان دروازه‌ مهاباد كوچه‌ی امام غزالي در مرکز ارومیه‌ واقع است. این مسجد در سال 1288 ه. ش، بنا گردیده و در سال 1360 ه.ش، بازسازی شده است. مناره‌ی قدیمی این مسجد در رده‌ی آثار تاریخی شهرستان به ثبت رسیده است. این مسجد همکنون محل برگزاری نمازهای جمعه‌ و جماعات و عیدین اهل سنت است.

کلیسای سیر ارومیه

نام اصلي اين كليسا مارسرگيز مي‌باشد و در 5 كيلومتري جنوب‌غربي شهر اروميه نزديك تفرجگاه بند قرار دارد. مارسرگيز از كلمه‌ی مار به معني حضرت يا صاحب و سرگيز لغت يوناني سن جرج می‌باشد كه در واقع محل دفن مارسرگيز است. اين كليسا كه زيارتگاه مسيحيان می‌باشد با توجه به سبك معماري و مندرجات كتب مورخان آشوريها بنایي است مربوط به دوره‌ی ساساني كه در زمان خسرو پرويز به مناسبت غلبه‌ی او به روميان توسط زوجه‌اش شيرين ساخته شد.

بازار اروميه 

بازار اروميه در گوشه‌ی جنوب شرقي شهر اروميه واقع گرديده است كه در حال حاضر بخش عمده و سالم آن در بين خيابانهاي امام - عسگرآبادي - اقبال و مهاباد (منتظري) محصور می‌باشد.

طول و عرض این بنا حدوداً 100 در 300 متر می‌باشد.

قديمی‌ترين بخشهاي باقيمانده‌ی محدوده‌ی بازار از دوره‌ی صفويه به بعد می‌باشند؛ مخصوصاً حمامهایي از دوره‌ی زنديه و قاجار باقي مانده كه نمايانگر ذوق معماري دوره‌‌هاي مختلف می‌باشند. هر راسته و بخشي از اين مجموعه داراي فرم و شكل‌بندي خاص خود می‌باشد. وجود تيمچه‌‌ها، سه‌راه‌‌ها، مسجد، حمامها، تماماً دال بر آباداني و تحرك اين بخش از شهر در زماني نه چندان دور می‌باشد.

از خصوصيات بارز اين مجموعه، سادگي معماري آن است، با وجود تفاوتهایي كه از نظر فرم در طاقها و چشمه و گنبدهاي بازار مشاهده می‌شود، هيچ نوع تنوعي از حيث تكنيك هنري مانند كاشيكاري، گچبري، سنگ كاري و دربهاي قديمي پركار چوبي در بازار ديده نمی‌شود، مصالح تمام راسته بازارها و چهارسوها از آجر انتخاب و اكثراً حتي فاقد اندود ساده‌ی گچ نيز می‌باشند.

تنها تنوع مجموعه، ذوق و سليقه‌ی معماران دوره‌‌هاي مختلف است كه هر كدام با انتخاب فرمي خاص از نظر شكل قوسها، اثري از خود به يادگار گذاشته‌اند.

کلیسای ننه مریم

کلیسای ننه مریم- که امروزه به نام کلیسای شرق آشور نامیده می‌شود- در خیابان قدس شهر ارومیه قراردارد و یکی از آثار بی‌نظیر و تاریخی آشوری‌‌های ارومیه است. در سده‌‌های گذشته، دفن اموات در این محل انجام می‌گرفت. این بنا در طی قرون مورد مرمت قرار گرفت. نمای فعلی متعلق به دوره‌ی ساسانی است و دارای طاق‌‌های بسیار جالب و قرینه‌سازی کاملاً زیبا- قابل مقایسه با معماری آتشکده‌‌های ساسانی است. طبق روایت نویسندگان آشوری و مسیحی این بنا قبلاً آتشکده بود و یکی از معابد معروف زرتشتیان این دیار به شمار می‌رفت.

مسجد سردار

مسجد سردار يكي از قديمي‌ترين مساجد شهرستان اروميه مي‌باشد كه داراي آجركاري و ستونهاي قديمي مي‌باشد و قدمتش به دوره‌ی قاجاريه برمي‌گردد. بناي اين مسجد را عظيم‌السلطنه مشهور به سردار ساخته است كه در سال 1331 هـ. ق توسط وي ساعت بزرگي به آن نصب كردند و به همين دليل به مسجد (ساعتلو) نيز شهرت دارد.

معرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیهمعرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیهمعرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیهآبشار سولک
 
 
 
بازار ارومیهبازار ارومیهبازار ارومیهمعرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیه
 
 
 
دریاچه ارومیهدریاچه ارومیهمعرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیهدره قاسملو
 
 
 
معرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیهمعرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیهمعرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیهمعرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیه
 
 
 
معرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیهمعرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیهمعرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیهمعرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیه
 
 
 
سد بندقلعه اسماعیل آقاقلعه بردومسجد امام شافعی
 
 
 
معرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیهکلیسای ننه مریممعرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیهمسجد جامع
 
 
 
موزه ارومیهنقشه ارومیهمعرفی جاذبه‌های گردشگری شهرستان ارومیه
 
 
 
 


:: بازدید از این مطلب : 1370
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش
جنایت جدید داعش در عراق داعش
خبرگزاری تسنیم: گروه‌های مسلح وابسته به داعش عراقی‌ها را در این کشور قتل عام کردند.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری ال بی سی؛ گروهک دولت اسلامی در عراق و شام داعش با انتشار تصاویر جدید نحوه قتل عام نظامیان ارتش و ملت عراق را به نمایش گذاشتند.

گروهک تروریستی داعش که هم اکنون عملیات تروریستی وحشیانه خود را در عراق و سوریه دنبال می کنند، با انتشار تصویری جدید از موج جنایات خود در عراق در این تصویر نشان دهده می شود که حدود 5 عضو تروریست داعشی در حال تیراندازی به سمت حدود 50 شهروند و نظامی عراقی هستند و در این تصویر یکی از تروریست های داعشی در لحظه گرفته شدن این عکس هنوز در حال تیراندازی به این افراد بود.

در این تصویر گروهی مشتمل بر 50 عراقی را نشان می دهد که با بسته شدن دستانشان از پشت بر روی شکم خوایانده اند و با مسلسل در حال تیراندازی به سر قربانیان هستند.

این تصویر گروه تروریستی داعش را در استان صلاح الدین در شمال عراق نشان می دهد.

تصویر مذکور دیروز و امروز بر روی پایگاه خبری ویژه داعش مربوط به استان صلاح الدین منتشر شده است و پایگاه خبری انها بنام های المنبر الاعلامی الجهادی و حنین آن را پوشش داده اند.



:: برچسب‌ها: جنایت , داعش , عراق , ,
:: بازدید از این مطلب : 8900
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

توطئه گران بين المللي 2 : بيلدربرگ و رسانه هاي خبري  

اگر 120ستاره سينما يا 120بازيكن فوتبال حرفه اي هر سال دراقامتگاهي محصور گردهم مي آمدند و نگهبان هاي مسلح از آن محافظت مي كردند، به هر دري مي زديد كه ببينيد چه اتفاقي افتاده است. پـس چرا وقتي 120 نفر از برجسته ترين رهبران جهان در عرصه امور مالي و سياست به اين شكل گرد هم مي آيند، هيچ كنجكاوي بروز نمي كند؟

 بيلدربرگ و رسانه هاي خبري

و در سال 2005 حضور مارك وارنر،1، فرماندار ايالت ويرجينيا، در نشست بيلدربرگ در آلمان در مجموعه گزارشي در سراسر ويرجينيا پخش شد. وارنر عضو حزب دمكرات فرماندار ايالتي است كه از سال 1952 همواره گرايش جمهوري خواهي داشته است، به استثناي سال 1964 كه ليندون جانسون، سناتور
بري گلدواتر2 (جمهوري خواه از ايالت آريزونا) را شكست داد. حضور وي نشان مي دهد نخبگان جهان وي را رئيس جمهوري بالقوه به شمار مي آورند.
بيلدربرگ و گروه برادر وي، يعني كميسيون سه جانبه3، در انتخاب رؤساي جمهوري آينده مهارت دارند. در واقع، آنها دوستدارند در مسابقه اي كه دو رقيب در آن حضور دارند، هر دو رقيب متعلق به آنها باشد. چيدمان اين گونه است: جري فورد، بيلدربرگ؛ جيمي كارتر، كميسيون سه جانبه؛ بوش پدر، كميسيون سه جانبه و بيل كلينتون، بيلدربرگ.
وارنر جهت رعايت مقررات رازداري، مسافرت را در جدول كاري خود نگنجاند. هنگاهي كه گزارشگر اسوشيتدپرس نظر غافلگيرانه را شنيد، وارنر حضور را تأييد كرد اما از افشاي اطلاعات خودداري كرد. به گزارشگر اسوشيتدپرس شماره اي از آمريكن فري پرس داده شد كه حاوي جزئيات بيلدربرگ و فهرست شركت كنندگان بود.
چگونه چنين سكوت خبري تقريباً كاملي بر 1800 روزنامه اي كه تا چند سال پيش (اكنون به 1200 روزنامه كاهش يافته است) در ايالات متحده بود، اعمال شده است، در حالي كه همه آنها در مقام حافظان و عاملان آزادي بيان سينه چاك مي دهند؟
ارعاب روزنامه هاي بزرگ، بر تمام نشريات و خبرگزاري ها تأثير مي گذارد. بيشتر نشريات كشور براي دريافت اخباري كه خارج از شهرهايشان رخ مي دهد- در ايالت، كشور و جهان- به خبرگزاري ها متكي هستند. اگر خبري از بيلدربرگ در اخبار خبرگزاري هاي ديده نشود، سردبيران محلي به همان اندازه بي اطلاع مي مانند كه من در مدت 20 سال بودم. آنها به سختي مي كوشند تا از روند اخبار شوراي شهر، تيم فوتبال دبيرستان و تمام اخبار محلي عقب نمانند. به همين شكل، شبكه هاي كوچك راديويي و تلويزيوني به بخش هاي خبري خود و شبكه هاي وابسته متكي هستند كه آنها نيز به نوبه خود تا حد زيادي به خبرگزاري ها اتكا دارند.
خبرگزاري ها مانند تعاوني هاي كشاورزان عمل مي كنند. نشريات شهرهاي بزرگ چند برابر نشريات شهرهاي كوچك براي اخبار پول مي پرداند. وقتي آنها به خبرگزاري ها مي گويند خبري از بيلدربرگ مخابره نكنند، اين فشار واضح است.
خبرنگاران روزنامه هاي شركت كننده هر كاري مي كنند تا به قول خود در مورد سكوت خبري پاي بند باشند. براي اين روزنامه نگاران، خوردن و آشاميدن با ثروتمندان و افراد معروف تجربه مهيجي است. آنها اين كار را به بهاي اعتبار نشريات خود انجام مي دهند.
مثال اخير آن در نشست بيلدربرگ در بهار سال 2002 بود، كه در شانتيلي در ايالت ورجينيا برگزار شد. در آن زمان، واشنگتن پست و تمام رسانه هاي جريان غالب پيش بيني مي كردند كه تهاجم آمريكا به عراق در اواخر تابستان يا اوايل پاييز رخ دهد. اما دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا براي خشود كردن اروپايي هايي كه مخالف تهاجم بودند، به بيلدربرگ اطمينان خاطر داد كه اين تهاجم تا سال
بعد -2003 - انجام نخواهد شد.
جيمي لي هوگلند، معاون سردبير و ستون نويس واشنگتن پست سال هاست كه همراه با ناشر روزنامه به بيلدربرگ رفته است. وي مجبور بود به اطمينان خاطر رامسفلد گوش كند. اما اجازه داد روزنامه خودش همچنان به پيش بيني «اواخر تابستان يا اوايل پاييز» ادامه دهد، هرچند كه مي دانست اين پيش بيني اشتباه بود.وي حتي با تظاهر به دريافت اطلاعات از جاي ديگر، روزنامه خود را هدايت نكرد- چون خيلي خطرناك بود.
اما پوشش خبري بيلدربرگ كاري نيست كه مختص فصل بهار باشد- عملياتي است كه در تمام طول سال ادامه دارد. دو مورد از مهم ترين افشاگري ها درباره بيلدربرگ در به اصطلاح فصل كسادي 4 و به شكلي عجيب اتفاق افتاد.
درماه مارس 1985، واشنگتن پست درچند خط دربخش اجتماعي اين خبر را منتشر كرد كه ديويد راكفلر وهنري كيسينجر با ميخائيل گورباچف، رئيس جمهور وقت اتحاد شوروي ديدار كرده اند. واشنگتن پست اين ديدار را پربار توصيف كرد و بس. بررسي رسانه هاي تحت تسلط شوروي جزئيات بسيار زيادي را برملا كرد.
راكفلر وكيسينجر به گورباچف گفته بودند كه فشارهاي اقتصادي اتحاد شوروي را درك مي كنند و در صورتي كه آمريكايي ها شاهد انتخابات آزاد در لهستان باشند، مي توانند ترتيبي دهند كه آمريكا به دولت دست نشانده آن در لهستان كمك مالي كند.
از اين رو، قرار براين شد كه انتخابات پارلمان ملي لهستان به طور آزاد برگزار شود و فقط يك سوم كرسي هاي آن دراختيار حزب كمونيست كه درمحاصره بود قرار بگيرد.
آيا مي توانيد انتخاباتي را درآمريكا تصور كنيد كه درآن يك سوم كنگره از قبل فقط براي دمكرات ها يا جمهوري خواهان مشخص شده باشد؟
يك سوم ديگر كرسي ها براي حزب دهقان درنظرگرفته شد. اين حزب شاخه اي از حزب كمونيست بود كه به مدت چهل سال، طبق دستورهاي كرملين رأي داده بود.
اما هنگامي كه انتخابات به پايان رسيد. اصلاح طلبان درحزب دهقان فرصت را غنيمت شمردند و همراه اعضايي رأي دادند كه واقعاً آزادانه براي تشكيل دولت انتخاب شده بودند و به اين ترتيب، دولت كمونيست را ساقط كردند. آنگاه آتش آزادي اروپا را دربرگرفت و به جنگ سرد پايان داد. براساس اين اطلاعات و پيش از آنكه رسانه هاي جريان غالب متوجه شوند. اسپات لايت كه هنوز منتشر مي شد، گزارشي زود هنگام درباره سقوط كمونيسم دراروپا درج كرد.
رخداد مهم ديگر زماني اتفاق افتاد كه ناتو، درآوريل 1999، پنجاهمين سالگرد تاسيس خود را در واشنگتن جشن گرفت.
كنت كلارك، 5 وزير سابق دارايي انگليس و از چهره هاي برجسته ديرينه بيلدربرگ، موافقت كرد درجلسه اي به ظاهر دوستانه باگروه كوچكي از گزارشگران در باشگاه ملي مطبوعات6 حاضر شود. اولين سؤال من بعد از اينكه خاطرنشان كردم كه وي قرار است درنشست بيلدربرگ، در شهر سينترا 7 درپرتغال شركت كند، درباره دستور كار بود.
اين پرسش وي را ميخ كوب كرد. حالا كه شهر، كشور اقامتگاه و تاريخ هاي دقيق را به وي گفته بودند، خجالت زده تر از آن بود كه انكار كند. زير ضربات سؤال قرار گرفت. پس دركمتر از يك ساعت علناً تأييد كرد كه مقصود بيلدربرگ تبديل نيمكره غربي به اتحاديه آمريكاست، مانند اتحاديه اروپا، و وجه رايج اتحاديه آمريكا دلار خواهد بود.
كلارك نقشه بيلدربرگ را براي ايجاد اتحاديه آسيا-اقيانوس آرام با وجه رايج سومي تصديق كرد. وي يادآوري كرد قرار است جهان به سه ناحيه بزرگ تقسيم شود تا اداره آن براي دولت جهاني، كه زير نظر سازمان ملل متحد شكل مي گيرد، آسان باشد. وي گفت تمام اين تحولات به زودي رخ خواهد داد.
هر سال كه اسپات لايت و حالا آمريكن فري پرس بيلدربرگ را تعقيب كرده اند، خوانندگان آموخته ايد، پيشاپيش رسانه هاي جريان غالب منتظر چه واقعه اي باشند، زيرا كساني كه مي دانند، سوگند سكوت خورده اند و سايرين بي اطلاع هستند.
خوانندگان اسپات لايت، دررسانه هاي اروپـا درباره بيلدربرگ تبليغات زيادي كردند. در سال 1994 متوجه شديم كه نشست بيلدربرگ درهلسينكي پايتخت فنلاند، برگزار مي شود. پاسخ خوانندگان اروپايي كه پرسيدند آيا بايد به رسانه ها خبر دهند، مثبت بود.
نتيجه اين كار پوشش خبري گسترده مطبوعات و راديو و تلويزيون ها بود كه چهره هاي برجسته بيلدربرگ را بهت زده كرد. از آن زمان، اخبار بيلدربرگ در اروپا بازتاب گسترده اي داشته است. با اين حال، كنترل رسانه ها و تدابير امنيتي در ايالات متحده به قدري شديد است كه خوانندگان دربرملا كردن بيلدربرگ دراين كشور توفيق كمي داشته اند.
گروه هاي مطبوعاتي واشنگتن، كه كارنامه اي تاريخي يافته اند كه گزارش هاي ما را تأييد مي كند به شدت به آنچه مي تواند گزارش كنند، علاقه مند شده اند. پس از هر نشست بيلدربرگ، نسخه هاي زيادي از آمريكن فري پرس، محتوي گزارش هاي بيلدربرگ را به گزارشگراني مي دهم كه نمي توانند گزارش كنند. بسياري از آنها مستقيماً به من اعلام مي كنند كه سرپوش گذاشتن رسانه هاي جريان غالب را رسوايي مي دانند.
معمولاً بدم مي آيد كه سؤال را با سؤال پاسخ دهند. اما در طول سال ها متوجه شده ام كه اين روش موثري براي پاسخ به گزارشگراني است كه مي گويند بيلدربرگ صرفاً فقط يك رخداد ورزشي است، و مي پرسم:
«اگر 120ستاره سينما يا 120بازيكن فوتبال حرفه اي هر سال دراقامتگاهي محصور گردهم مي آمدند و نگهبان هاي مسلح از آن محافظت مي كردند، به هر دري مي زديد كه ببينيد چه اتفاقي افتاده است. پـس چرا وقتي 120 نفر از برجسته ترين رهبران جهان در عرصه امور مالي و سياست به اين شكل گرد هم مي آيند، هيچ كنجكاوي بروز نمي كند؟»
هرگز به اين سؤال پاسخ داده نشده است.
سال هاي اوليه (1982- 1975)
من از سال 1975 تا 1982 نظارت بر گزارشگران پوشش خبري بيلدربرگ را برعهده داشتم كه درباره دولت سايه جهان گزارش جمع آوري مي كردند. هنگامي كه بيلدربرگ در اروپا تشكيل جلسه مي داد، يك خبرنگار اروپايي مأموريت مي يافت به محل نشست برود. به همين شكل وقتي بيلدربرگ در آمريكاي شمالي تشكيل جلسه مي داد، گزارشگري از كاركنان نشريه يا يك خبرنگار محلي گسيل مي شد. تا سال 1983 طول كشيد تا خودم شخصا پوشش خبري بيلدربرگ را آغاز كنم و از آن زمان لذت زيادي برده ام. در خلال آن هفت سال، اطلاعات فراواني از منابع متعدد اندوختم كه از آن در فصل اول استفاده كرده ام.
فارست موردن8، سخنگوي كميسيون سه جانبه در مكالمه اي تلفني با من، در 14 دسامبر، تأييد كرد كه اين كميسيون در ماه جولاي 1973 به پيشنهاد راكفلر در جريان يكي از نشست هاي اوليه بيلدربرگ تشكيل شد. موردن، كه رئيس يك شركت روابط عمومي به نام شركت فارست موردن بود، گفت كه عهده دار وظايف اداري سازمان بيلدربرگ، در ايالات متحده، بر مبناي هزينه تمام شده است. اين شركت در نيويورك، منهتن، خيابان پنجاه و يكم شرقي، پلاك 39، طبقه پنجم واقع بود.
جيمي كارتر در سال 1973 جذب كميسيون شد، زيرا به گفته موردن، سازمان جديد آينده فرماندار ناشناخته جورجيا را درخشان پيش بيني كرده بود.
كميسيون سه جانبه همتاي سازمان بيلدربرگ است كه گرايش آسيايي دارد (بيلدربرگ به منافع كشورهاي سازمان پيمان آتلانتيك شمالي گرايش دارد) و بسياري از اعضاي اين دو نهاد عضو شوراي روابط خارجي9 هستند. اين شورا نهاد جنبي گروه بيلدربرگ در آمريكا به شمار مي رود. موردن به عضويت هاي همپوشاني كننده در اين سه گروه اشاره و به اين نكته موافقت كرد كه توصيف كميسيون سه جانبه تحت عنوان «يك گروه بيلدربرگ آسيايي» قياس پذير است، زيرا ژاپني ها نيز در آن گنجانده شده اند.
نخستين بار گزارشگران حقيقت ياب نشريه اسپات لايت در نيويورك، كه اكنون از انتشار بازمانده است، ارتباط موردن با بيلدربرگ را برملا كردند. موردن در دو مصاحبه تلفني نقش خود را در اجراي مقدمات نشست هاي بيلدربرگ در اين كشور تأييد كرد، هر چند كه اين گروه هر سال در كشورهاي مختلف ديدار مي كنند.
موردن در هر دو مصاحبه گفت كه جك هاينز، رئيس كميته سازمان دهي بيلدربرگ، در دفتر وي حضور دارد. موردن به
هنري جي هاينز دوم10 اشاره مي كرد كه اكنون درگذشته است. وي رئيس شركت ترشي و سس گوجه فرنگي هاينز بود كه 21 سال در نشست هاي بيلدربرگ شركت كرد. موردن ابتدا پيشنهاد كرد هاينز در مصاحبه شركت كند. در مصاحبه دوم، موردن گفت هاينز در كنفرانس است. جان هاينز دوم، پسر هاينز، در سال 1976 و با صرف 9/2 ميليون دلار از پول خود- كه يك ركورد است- به عضويت سناي آمريكا انتخاب شد.
سناتور هاينز در سانحه سقوط هواپيما كشته شد. همسر بيوه اش ترزا11، با همكار هاينز در سنا، يعني سناتور جان كري12 از ايالت ماساچوست، ازدواج كرد كه نهايتا نامزد حزب دمكرات در انتخابات رياست جمهوري سال 2004 شد.
موردن گفت نشست بعدي بيلدربرگ در بهار سال آينده در انگليس برگزار مي شود، اما مكان و تاريخ دقيق هنوز معين نشده بود.
موردن تصديق كرد بيلدربرگي ها مسائل مربوط به سياست كلان را به بحث مي گذارند كه بر كل جهان تأثير مي گذارد. وي همچنين تأييد كرد كه مذاكرات بيلدربرگ مستقيما عامل دگرگوني ها در سياست كلان جهان است. اما گفت به علت قرارداد رازداري، كه بيلدربرگي ها براساس آن تشكيل جلسه مي دهند، نمي تواند نتايج صريح را مستند كند.
در اين مصاحبه، كه وي به شكلي غيرعادي صريح بود، اين سؤال مطرح شد كه آيا مذاكرات سياسي كه در آن سران كشورها و مقامات بلندپايه مانند هنري كيسينجر، وزير خارجه آمريكا، شركت مي كنند، ناقض قانون لوگان13 نيست كه شهروندان حقيقي را از تلاش براي تأثيرگذاري بر سياست خارجي منع مي كند؟ موردن مصرانه گفت كه اين قبيل مذاكرات عادي و قانوني است.
مهم ترين اظهارات موردن تصديق اين امر بود كه كميسيون سه جانبه كارتر را همچون يك ستاره سياسي بالقوه جذب كرد، و اينكه راكفلر محرك تشكيل كميسيون سه جانبه بود.
ناظران روابط پنهاني جهاني، با اشاره به عضويت متقابل اعضاي اين سه گروه در گروه هاي ديگر، از مدت ها پيش سازمان بيلدربرگ را همچون چتري فرض كرده اند كه شوراي روابط خارجي و كميسيون سه جانبه پره هاي آن هستند.
نخستين بار خبر دست اول ليبرتي، نشريه لابي آزادي، در سال 1971، و دوباره در سال 1975، راكفلر را يك قدرت اصلي در سازمان بيلدربرگ معرفي كرد. همگان علنا مظنون بودند كه وي از طريق كميسيون سه جانبه دخالت خود را در جهان گسترش مي دهد. سخنان موردن نخستين تصديق شناخته شده علني بيلدربرگي ها در اين زمينه است.
هنگامي كه كارتر براي نخستين بار از گمنامي درآمد، مشاهدات اوليه ديگر رقباي دمكرات در دور ابتدايي انتخابات14 حاكي از آن بود كه وي هرگز با كمبود منابع مالي روبه رو نمي شود. طولي نكشيد كه معلوم شد وي از نخستين افرادي است كه كميسيون سه جانبه جذب كرده است.
هيچ توضيح مقبولي وجود نداشت كه كميسيون قدرتمند
سه جانبه فرماندار ناشناخته جورجيا را به عضويت بپذيرد. در سال 1973، كارتر خارج از جورجيا كاملا ناشناخته بود و عده بسيار زيادي معتقد بودند اين ايالت در اختيار لستر مدوكس15، فرماندار سابق، و مرحوم سناتور ريچارد راسل16 است.
بنابراين، اين تصديق موردن حائز اهميت است كه كارتر همچون يك «ستاره سياسي در حال اوج گيري» (اين كلمات را اسپات لايت پيشنهاد كرد و موردن پذيرفت) جذب شد، نه به دليل تمايل به گسترش دايره عضويت كميسيون. گفته هاي موردن تلويحا تاييد مي كند كه كميسيون سه جانبه كارتر را براي اموري بزرگ آماده مي كرد- مانند كاخ سفيد. اين امر توضيح مي دهد كه چرا و چگونه چشمه منابع مالي كارتر همواره مي جوشيد.
موردن خود پيشنهاد كرد براي «فهم بهتر» كميسيون سه جانبه شماره 20 دسامبر مجله تايم مطالعه شود.
هنري گرون والد، مديرمسئول آن زمان تايم، بيلدربرگي بود. وي با بيلدربرگ همكاري منظمي داشت و هرگز از دستورهاي اين گروه، براي سرپوش گذاشتن بر اطلاعات نشست هاي آن سرپيچي نكرد. وي دعوت لابي آزادي را براي مصاحبه درباره فعاليت هايش در چارچوب بيلدربرگ رد كرد.
گزارش تايم، شماره 20 دسامبر، روايت همدردي آميز از اتكاي كارتر به موسسه بروكينگز17 و كميسيون سه جانبه براي تامين نيروي كاري مستعد در دولت جديد است.
تايم گزارش كرد:
«آرتور ام. سلزينگر كوچك18، مورخ، در وال استريت ژورنال گزارش كرد كه همين ماه گذشته وي كوشيد جمعي از مخاطبان متشكل از روشنفكران و روزنامه نگاران پاريس را متقاعد كند كه كميسيون ]سه جانبه[ يك سازمان خوش نام است و نه يك «توطئه هولناك بانكداران» كه به فكر خانواده راكفلر متبادر شده باشد.»

قسمت بعدی

 

1- Mark warner
2- Barry Goldwater
3- The Trilateral Commission
4- Off-season
5-Kenneth Clark
6- The National Press Club
7- Sintra
8 Forrest Murden
9 Council on Foreign Relations CFR
10 Henry JHeinz II
11 Theresa
12John Kerry
13 Logan Act
14Primaries
15Lester Maddox
16Richard Russell
17The Brookings Institution
18Arthur MSchlesinger Jr



:: برچسب‌ها: بیلدربرگ , توطئه گران , رسانه ها , آلمان ,
:: بازدید از این مطلب : 1094
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

فوكویاما، (از اندیشمندان غربی) در كنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه»

شیعه، پرنده‌ای است كه افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرنده‌ای كه دو بال دارد: یك بال سبز و یك بالسرخ.

عاشورا و حماسة پر شكوه آن پدیده‌ای است كه همواره رمز و راز نیروی پنهان و آشكار شیعیان و آزادی خواهان بوده است. قدرت این رمز و راز آن چنان است كه دشمنان اسلام را همیشه در حیرت و شگفتی و سردرگمی فرو برده است. از همین رو، دشمنان، به ویژه صهیونیسم جهانی بر آنند تا با شبیه‌سازی و بهره‌گیری از این واقعه، برای دنیای پوشالی و خیالی خود، جلوه‌های مقدّس و آسمانی بیافرینند. برای مثال، در سه كنفرانس جهانی تورنتو، واشینگتن و اورشلیم، «فرانسیس فوكویاما» كتاب پایان تاریخ خود را ارائه كرد. این كتاب در برابر كتاب برخورد تمدّن‌ها اثر «ساموئل هانتینگتون» است. فوكویاما مدّعی است كه خرده تمدن‌ها و فرهنگ‌های جزئی به دست فرهنگ غالب بلعیده می‌شوند و رسانه‌ها، دنیا را به سمت دهكدة واحد پیش می‌برند و به ناچار دنیا درگیر جنگی خانمان‌سوز خواهد شد. بنابراین، برای پیش‌گیری از این جنگ باید یكی را به عنوان كدخدایی بپذیریم و در ادامه ثابت می‌كند كه كدخدا، امریكا است. فوكویاما می‌گوید: این نبرد حتمی است، ولی برندة آن غرب نخواهد بود و او با اسناد و مدارك ثابت می‌كند كه برنده نبرد آخرالزمان شیعیان هستند.

فوكویاما در كنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه» می‌گوید:

شیعه پرنده‌ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ما است. پرنده‌ای که دو بال دارد:یک بال سبز ویک بال سرخ.

او بال سبز این پرنده را مهدویّت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادت‌طلبی كه ریشه در كربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر كرده است، معرفی می‌كند.

فوكویاما معتقد است شیعه بُعد سومی هم دارد كه اهمیّتش بسیار است. او می‌گوید:

این پرنده زرهی به نام ولایت‌پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان می‌شود. شیعه، عنصری است که هر چه او را از بین می‌برند، بیشتر می‌شود.

فوكویاما، مهندسی معكوسی را برای شیعه و مهندسی صحیحی را برای خودشان طراحی می‌كند و می‌نویسد:
مهندسی معكوس برای شیعیان این است كه ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید. تا این را خط نزنید، نمی‌توانید به ساحت قدسی كربلا و مهدویّت تجاوز كنید... برای پیروزی بر یك ملّت باید میل مردم را تغییر داد... ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید، در گام بعد، شهادت طلبی این‌ها را به رفاه‌طلبی تبدیل كنید. اگر این دو تا را خط زدید، خود به خود اندیشه‌های امام زمانی از جامعة شیعه رخت می‌بندد... شما بیایید برای غرب هم امام زمان و كربلا و ولی فقیه بتراشید.

فوكویاما برای این كار، مكتب جدیدی به نام اونجلیس عرضه كرد. مكتبی كه قدمتش به 1987 میلادی بر می‌گردد. طرفداران این مكتب معتقدند عیسای ناصری خواهد آمد.  فوكویاما به آن‌ها توصیه می‌كند در فیلم‌هایشان هر چه را شیعیان دربارة امام زمان می‌‌گویند، بر شخصیّت عیسای ناصری تطبیق بدهند. بر اساس دستور فوكویاما، فیلم‌هایی بر اساس مدل «روایت فتح» شهید آوینی، ساخته شد؛ با همان اسلوب متن و با به كارگیری مؤلّفه‌های احساسی برنامه‌های شهید آوینی، با همان تیپ‌ها و همان دیالوگ‌ها كه شهید آوینی‌ می‌گفت.

فیلم نجات سرباز رایان با محتوای تجلیل از مادر سه شهید؛ فیلم نبرد پرل هاربر با محتوای جنگ جنگ تا رفع فتنه‌ در عالم؛ فیلم زمانی سرباز بودیم با تئوری بازسازی كربلا و بر اساس الگوی عملیّات كربلای 5؛ فیلم سقوط شاهین سیاه، بازسازی صحنةكربلا، فیلم جن‌گیر كه در آن از نمادهای اسلامی شیعه استفاده شده بود.

نكته:

در تمامی این فیلم‌ها، بر اساس نظریة فوكویاما، امام حسین(ع) و كربلا، یك طرف و سوی دیگر، شمر است. لباس هم بر اساس الگوی شیعی انتخاب شده است. لباس سربازان امریكایی، سبز رنگ و لباس سربازان مقابل، قرمز است ؛ آن هم به دلیل تقدّس این رنگ در آرمان‌های شیعی. هنر پیشه‌ها تا پایان فیلم ناشناخته‌اند و همچنین تا آخر فیلم فقط نقش‌های قدسی بازی می‌كنند.




 



:: برچسب‌ها: شیعه , فوکویاما-اورشلیم , کبوتر ,
:: بازدید از این مطلب : 912
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

 

گروه بيلدربرگ سازماني متشكل از رهبران سياسي و سرمايه گذاران بين المللي است كه بهار هر سال براي تعيين خط مشي جهاني به صورت سري تشكيل جلسه مي دهد. اين گروه حدود 110 شركت كننده ثابت دارد- اعضاي خانواده راكفلر، خانواده روچيلد(1)، بانكداران، رأساي شركت هاي بين المللي و مقامات بلندپايه دولتي از اروپا و آمريكاي شمالي.  

 اشاره:
«توطئه گران بين المللي» روايت جذاب و تكان دهنده «جيم تاكر»، روزنامه نگار مشهور، از پشت پرده «كلوپ سري بيلدربرگ» است. چنانكه خوانندگان روزنامه «كيهان» مي دانند، افشاي ماهيت و هويت محافل پنهان سياسي همواره يكي از دغدغه هاي صفحه پاورقي «نيمه پنهان» بوده و هست، پيش از اين، بارها در «كيهان» به ماهيت كلوپ سري بيلدربرگ پرداخته و از قضاء، آن افشاگري ها با مباحثات و منازعات رسانه اي نيز همراه شده است. چهارم تيرماه 1386 براي نخستين بار در كشور، كيهان گزارشي با عنوان «بيلدربرگ؛ دولت نامرئي جهان» درباره چگونگي تأسيس، تشكيلات و اهداف بيلدربرگ چاپ كرد و سپس براساس آن در تير 1387 در مقاله «اصلاح طلبان فراموشكار» به مناسبات سياستمداران اصلاح طلب با اين كلوپ مخفي اشاره كرد. در 16 تير 1387 نيز در مقاله «چرا بيلدربرگ، عبدالكريم سروش را برگزيد؟» روند اهداء جوايز اين كلوپ به روشنفكران سكولار ايران مورد نقد و بررسي قرار گرفت. بنابراين، با توجه به جاي پاي بيلدربرگ در محافل سياسي- روشنفكري كشورهاي مختلف، معرفي بيشتر و آشنايي ژرف تر با هويت و ماهيت آن ضروري به نظر مي رسد؛ خصوصاً اينكه كتاب «توطئه گران بين المللي» يك گزارش مشروح از «نشست هاي سري بيلدربرگ» است و مخاطبان را به هزار توي ماجراهايي تكان دهنده و درس آموز مي كشاند.
اين كتاب اخيراً توسط «پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و با ترجمه «وحيد رضا نعيمي» در 311 صفحه روانه بازار نشر شده است و از اين شماره به صورت پاورقي در اختيار مخاطبان قرار خواهد گرفت. بديهي است كه بايد توجه داشت اين اثر از نگاه يك روزنامه نگار غربي تدوين و تحرير گشته و بايد در همان چارچوب نيز مورد نقد و بررسي واقع شود.
روزنامه كيهان
بيلدربرگ چيست؟
گروه بيلدربرگ سازماني متشكل از رهبران سياسي و سرمايه گذاران بين المللي است كه بهار هر سال براي تعيين خط مشي جهاني به صورت سري تشكيل جلسه مي دهد. اين گروه حدود 110 شركت كننده ثابت دارد- اعضاي خانواده راكفلر، خانواده روچيلد(1)، بانكداران، رأساي شركت هاي بين المللي و مقامات بلندپايه دولتي از اروپا و آمريكاي شمالي. هر سال چند نفر جديد دعوت مي شوند كه اگر حضور آنها سودمند تشخيص داده شود، به نشست هاي بعدي راه مي يابند. در غير اين صورت، از گردونه حذف مي شوند. تصميم هايي كه حاضران در اين نشست هاي مخفي به آن مي رسند، بر سرنوشت هر آمريكايي و بيشتر كشورهاي جهان تأثير مي گذارد.
اين كتاب تاريخچه و اقدامات گروهي سري، به نام بيلدربرگ، و نيز فعاليت هاي يك گزارشگر با شهامت- جيم پي. تاكر كه تقريباً چهل سال است بيلدربرگ را تعقيب مي كند- را بررسي مي كند تا توجه همگان را به اقدامات گروهي جلب كند كه بسياري آن را «دولت سايه جهان» مي خوانند. اين داستان وي است.
بيلدربرگ: تاريخچه طولاني و سري آن
ريشه بيلدربرگ به قرن ها پيش برمي گردد كه صراف هاي بين المللي اقتصاد را دستكاري مي كردند تا جيب خود را پر كنند و مردم عالي را به بردگي بكشند.
خانواده روچيلد در انگليس واروپا قرن هاست به طور پنهاني با ديگر سرمايه گذاران ديدار مي كنند، همان طور كه اعضاي خانواده راكفلر در آمريكا اين كار را مي كنند.
در ابتدا، خانواده روچيلد «سپر سرخ ها»1 بودند كه وجه تسميه آن علامتي بود كه بر در خانه هاي خود مي آويختند و خانواده راكفلر را در آلمان، از رهگذر محصول كشاورزي آن، «راي فيلدز»2 ]مزارع چاودار[ مي خواندند.
يكي از مهم ترين نشست ها از اين دست در بهار سال 1908 به رياست سناتور نلسون الدريچ3، سناتوري از ايالت رودآيلند4، تشكيل شد. خانواده وي با خاندان راكفلر وصلت كرد و نام خانوادگي نلسون الدريچ راكفلر، فرماندار فقيد، ناشي از همين وصلت است. اين نشست در جزيره جكيل5 در ساحل ايالت جورجيا برگزار شد.
شادروان بي سي فوربز6، سردبير مجله فوربز، وقايع اين نشست با شركت ثروتمندان جهان را گزارش كرد. هنري ديويدسون7 از شركت جي پي مورگان8، فرانك واندرليپ 9 رئيس بانك نشنال سيتي10، پل واربرگ 11 از شركت كان لوب 12 واي پيات اندرو 13 معاون وزارت خزانه داري آمريكا به همراه الدريچ در اين نشست شركت كردند.
ماحصل اين نشست سري، برنامه نظام پولي-علمي ايالات متحده بود. آنها اين قدرت را داشتند كه كنگره را براي تشكيل شوراي فدرال رزرو زير فشار بگذارند. اين شورا متشكل از گروهي خصوصي از بانكداران هستند كه براي شكل دهي به عرضه پول تشكيل جلسه مي دهند.
اما در سال 1954، سرمايه گذاران بين المللي به اين نتيجه رسيدند كه جهان به قدري كوچك و منافع آنها به قدري درهم تنيده شده است كه بايد نشست هاي منظم و ساليانه داشته باشند. آن سال، آنها در هتل بيلدربرگ در هلند تشكيل جلسه دادند و نام «بيلدربرگ» را روي خودشان گذاشتند.
از آن پس، آنها پشت ديوارهاي محصور و با حضور نگهبان هاي مسلح در تفريح گاه هاي مجلل ديدار مي كردند. پنهان كاري تا مدت كوتاهي برقرار بود تا اينكه وست بروك پگلر14، روزنامه نگار فقيد، موضوع بيلدربرگ را در سال 1957 برملا كرد. اما مقررات محرمانه بودن مفاد جلسات همچنان برقرار است كه براساس آن، جلسات به طور خصوصي برگزار مي شود و شركت كنندگان از صحبت كردن علني در مورد جزئيات نشست ها منع شده اند.
پگلر، در ماه آوريل 1957، دو ستون خود را كه در چند نشريه درج مي شد، به بيلدربرگ اختصاص داد، هرچند كه وي اسم اين گروه را نمي دانست.
پگلر نوشت: «وقتي مجموعه غريبي از 67 طراح و داعيه دار سرنوشت اقتصادي و سياسي كشورهاي غربي ما كه به چند زبان صحبت و خودشان صلاحيت خود را تأييد مي كنند، پنهاني در جزيره اي در ساحل برانزويك 15 در ايالت جورجيا گرد هم مي آيند، در اين باره حتي يك كلمه هم فراتر از يك گزارش عادي و كوچك اسوشيتدپرس به مطبوعات مشهور نمي رسد. اتفاق اسرار آميزي در شرف وقوع است.»
پگلر گزارش كرد كه رالف مك گيل16، سردبير فقيد نشريه آتلانتا كانستيتوشن17 و آرتور هايس سالزبرگر18، ناشر نيويورك تايمز، به شرط رازداري در اين نشست شركت كرده بودند. از آن زمان، دونالد گراهام 19 و جيمي لي هو گلند20 كه به ترتيب ناشر و معاون سردبير واشنگتن پست بودند، به طور منظم در بيلدربرگ شركت كرده اند. تمام شبكه هاي خبري تلويزيوني كه در اين نشست ها شركت كرده اند، همه قول داده اند از مقررات رازداري تبعيت كنند.
بيلدربرگ كه نوعاً در اقامتگاهي مجلل نزديك شهري كوچك تشكيل جلسه مي دهد، «اطلاعيه مطبوعاتي» كوتاهي را در اختيار نشريه محلي- ترجيحاً يك هفته نامه- قرار مي دهد. هدف از اين اطلاعيه اين است كه ورود نگهبان هاي مسلح، حركت كاروان هاي خودرو، لنگر انداختن قايق هاي تفريحي و فرود هليكوپترهايي كه افراد ناشناسي را به پشت ديوارهاي محصور منتقل مي كنند، باعث سلب آرامش خاطر مردم محلي نشود.
اين اطلاعيه مطبوعاتي هر سال يكسان است و فقط مكان و تاريخ آن به روز مي شود. از اين اطلاعيه حداكثر چنين برآورد مي شود كه افرادي براي سه روز استراحت مطلق به طور خصوصي گردهم مي آيند. در غير اين صورت سكوت خبري مطلق اعمال مي شود. سكوت خبري در ايالات متحده تقريباً كامل است. وقتي نمي خواهند كلمه بيلدربرگ در روزنامه هاي بزرگ و شبكه هاي راديويي و تلويزيوني ظاهر شود، فشار روي اسوشيتدپرس بديهي است. اين رسانه ها مشتري بزرگ تري هستند و در مقايسه با يك نشريه محلي با تيراژ محدود پول بسيار بيشتري مي دهند.
نشريات شهرهاي كوچك براي اخبار مربوط به بيرون شهر به اسوشيتدپرس متكي هستند، حتي براي پوشش خبري رخدادهاي مربوط به مجلس ايالتي. آنها به سختي مي كوشند از اخبار شوراي شهر و تيم فوتبال دبيرستان عقب نمانند. آنها از وجود بيلدربرگ هيچ نمي دانند، مگر آنكه مستقيماً به آنها اطلاع داده شود.
با وجود آنكه بيلدربرگ اهميت نشست ها را انكار مي كند، سوابق امر چيز ديگري نشان مي دهد. نشريه اسپات لايت كه اكنون از انتشار بازمانده است، براساس اطلاعات به دست آمده از بيلدربرگي ها، از پيش، گزارش هايي درباره پايان جنگ سرد، سقوط مارگارت تاچر از مقام نخست وزيري انگليس و عهدشكني جورج بوش پدر براي بالانبردن ماليات منتشر كرد.
اين اواخر كه رسانه هاي جريان غالب در سال 2002 معتقد بودند كه تهاجم به عراق تا اواخر تابستان يا اوايل پاييز آغاز خواهد شد، نشريه آمريكن فري پرس گزارش كرد كه تجاوزي تا سال 2003 رخ نخواهد داد. جنگ در ماه مارس 2003 آغاز شد.
دانستن مسائلي كه دربيلدربرگ رخ مي دهد، چه بسا گوشه اي كوچك از تصوير آينده جهان به دست دهد.
بيلدربرگ: «نظريه» يا حقيقت توطئه؟
هنگامي كه كاشف به عمل مي آيد كه سرمايه گذاران بين المللي، سران كشورها و مقامات بلندپايه دولتي در خفا مشغول انجام امور مربوط به عموم هستند، صحبت از «نظريه هاي توطئه» به ميان مي آيد. اما به زودي اسامي و شماره تلفن هايي را در اختيارتان خواهم گذاشت كه خود مي توانيد بررسي كنيد و اين توطئه گران بيلدربرگ را به چالش بكشيد كه انكار مي كنند كه:
¤ بهار هر سال، معمولاً در اواخر مه يا اوايل ژوئن، در مكاني مخفي ديدار مي كنند. اقامتگاه انحصاري آنها ظهر چهارشنبه، پيش از آغاز نشست بيلدربرگ در روز پنجشنبه كه تا يكشنبه طول مي كشد، به كلي بسته مي شود. اقامتگاه از تمام افراد غيربيلدربرگي تخليه مي شود. نگهبان هاي مسلح اقامتگاه را به كلي مي بندند تا از نزديك شدن سايرين پيشگيري كنند.
¤ تمام شركت كنندگان بيلدربرگ و كارمندان آنها و نيز تمام كاركنان اقامتگاه سوگند رازداري ياد مي كنند كه هيچ چيزي راگزارش نكنند. روزنامه هاي همكار شامل واشنگتن پست، نيويورك تايمز و لس آنجلس تايمز، هيچ چيز گزارش نمي كنند. آنها به سوگند رازداري خود پايبند هستند كه اجازه مي دهند روزنامه هايشان حقايق را نادرست منتشر كنند، تا اينكه مخاطره برملا كردن بيلدربرگ را به جان بخرند. هيچ كس تقريباً هرگز كلمه بيلدربرگ را در اين روزنامه ها نخواهد خواند يا در اخبار شبكه هاي سراسري راديويي و تلويزيوني نخواهد شنيد، چون همه آنها سوگند رازداري به جا آورده اند. (به علت پوشش خبري گسترده در سال هاي اخير در اروپا، نيويورك تايمز پس از نشست سال 2004 در شهر استرزا21، تفسيري فكاهي درج كرد و نظريه هاي توطئه را مردود دانست.»
تعقيب بيلدربرگ به مدت 28 سال هيجان انگيزترين مأموريت زندگي كاري من در مطبوعات بوده است، كه 20 سال اول آن در مطبوعات جريان غالب سپري شد. من سمت هاي بالايي داشتم- سردبير شب واشنگتن ديلي نيوز كه اكنون از انتشار بازمانده است، سردبير مارتينزويل (ويرجينيا) بولتن22، ويراستار فني تايمز، ديسپچ23 در ريچموند24 (ويرجينيا) و دستيار سردبير خبر در بيكن- جورنال25 در شهر اكرن26 (اوهايو).
بهار 1975، براي هميشه در ذهن من ثبت شده است. ويليس كارتو 27 براي راه اندازي مجله اي كه قرار بود اسپات لايت نام داشته باشد، با من مصاحبه مي كرد. كارتو به طور رسمي خزانه دار گروه لابي آزادي28 بود، اما موقعيت وي فراتر از آن بود. وي كه اين نهاد توده گرا را در سال 1955 بنيان گذاشته بود، خود لابي آزادي بود.
وي پرسيد عقيده ام درباره بيلدربرگ چيست. هرگز اسم بيلدربرگ به گوشم نخورده بود.خلاصه شفاهي كوتاهي به اطلاع من رساند و مطالب زيادي از تحقيقات لابي آزاد را در اختيارم گذاشت تا بخوانم. اين مطالب نه فقط شامل خبرنامه هاي اين نهاد- ماهنامه نامه آزادي و «خبر دست اول آزادي»29 - بلكه نسخه هايي از ستون نوشته هاي وست بروك پگلر، روزنامه نگار فقيد بزرگ بود كه براي اولين بار اين نشست ها را از فواصل دور مشاهده كرد و در دهه 1950 درباره آنها نوشته بود.
مات و مبهوت بودم. چطور مي شد، من كه تمام زندگي بزرگسالي را در حالي گذرانده بودم كه صداي دستگاه تلكس اسوشيتدپرس، يونايتدپرس، اينترنشنال و ساير خبرگزاري ها در گوشم مي پيچيد و در مجلاتي كار كرده بودم كه كاركنان آن در دوردست ها در سراسر جهان حضور داشتند، از اين شخصيت ها چيزي نشنيده بودم؟ ديلي نيوز از مجلات گروه اسكريپس-هاوارد30 بود. مقر اين گروه در طبقه سوم در كنار تحريريه نيوز بود. من در نيوز ويراستار فني بودم و با كاركنان اسكريپس-هاوارد در واشنگتن ارتباط زيادي داشتم. و اين سالي بود- 1975- كه كار گزارشگري را آغاز كردم، و اكنون به مدت سه دهه است كه به طور جدي براي پيگيري اين نشست سري فعاليت مي كنم تا آن را به اطلاع عموم برسانم، نشستي كه قدرتمندترين فعالان اقتصادي، دلالان قدرت و سياستمداران جهان را گرد هم مي آورد.
طولي نكشيد كه فهميدم بيلدربرگ سران رسانه ها را جذب توطئه سري خود كرده و دستور سكوت مطلق خبري را در ايالات متحده صادر كرده بود. در اروپا نشريه اسپات لايت در مورد بيلدربرگ تبليغات زيادي مي كرد و اكنون نشريه آمريكن فري پرس اين كار را دنبال مي كند، اما سكوت خبري تقريباً كامل در ايالات متحده همچنان حكمفرماست.
بيلدربرگ مجمع نيرومندي متشكل از سرمايه گذاران، صاحبان صنايع بزرگ و فعالان عرصه سياست است.
اين مجمع دربرگيرنده افراد معتقد به بين المللي گرايي همچون ديويد راكفلر بانكدار، سران دولت هاي اروپايي و مقامات بلندپايه دولت آمريكا- كاخ سفيد، وزارت دفاع، وزارت خارجه، كنگره و غيره- است.
رؤساي جمهوري سابق آمريكا- بيل كلينتون و جرالد فورد- در بيلدربرگ شركت كرده اند. اما رئيس جمهور كنوني نمي تواند، زيرا كاركنان كاخ سفيد هر روز جدول كاري كامل وي را دريافت مي كنند- به اندازه كتابي با جلد كاغذي كه هر دقيقه كار وي را توضيح مي دهد. حتي برنامه هاي وي در «تعطيلات كاري» - تنها مرخصي اي كه وي مي تواند بگيرد- نيز مشخص مي شود. رئيس جمهور به هيچ وجه نمي تواند سه روز بدون اطلاع از محل اقامت خود غايب شود و اگر رئيس جمهور فعلي به نشست بيلدربرگ مي رفت، حتي رسانه هاي كنترل شده هم زير فشار قرار مي گرفتند كه غيبت رئيس جمهور را از انظار عمومي و پنهان شدن وي را پشت دروازه هاي قفل شده نشست بيلدربرگ، توضيح دهند.
مسئولان بلندپايه واشنگتن پست، نيويورك تايمز و لس آنجلس تايمز و هر سه شبكه تلويزيوني بزرگ بارها با قول رازداري براي گزارش هيچ چيزو استفاده نكردن از كلمه بيلدربرگ در بيلدربرگ حاضر شده اند. به استثناي چند حادثه كوچك و بي اهميت كه در آن كلمه بيلدربرگ ناخواسته چاپ شده است- هر چه باشد نمي توان تشكيل جلسه داد و به 900 نفر كارمند بخش خبر نيويورك تايمز در مورد اين سكوت خبري تذكر داد- به اين قول وفا شده است.
كلمه بيلدربرگ فقط زماني در نيويورك تايمز درج شد كه يكي از چهره هاي برجسته آن در اين نشست درگذشت و اين كلمه غفلتاً از زير دست نويسنده سوگنامه و سردبيران وي در رفت. و همان طور كه قبلاً گفته شد، نيويورك تايمز با درج داستاني فكاهي در سال 2004 به توفاني از تبليغات و انتقاد در اروپا پاسخ داد و به جهانيان اطمينان خاطر داد كه هيچ توطئه اي در كار نيست.
اين كلمه چهاربار در واشنگتن پست درج شد - روزنامه اي كه ناشران متوالي آن از زمان برگزاري نخستين نشست بيلدربرگ در سال 1954، در آن شركت كرده اند. يك مورد آن در شرح حال ستايش آميز از ورنون جردن 31 از اعضاي برجسته بيلدربرگ رخ داد.
موردي ديگر، در شرح حالي چند بخشي از دن كويل، معاون وقت رئيس جمهور بود.اين حقيقت كه كويل در نشست بيلدربرگ شركت كرده بود، گذرا و در لابه لاي خطوط يكي از متون ذكر شد. (اتفاقي نيست كه واشنگتن پست نوشت كه ديويد راكفلر تحت تأثير عملكرد كويل در آن نشست حضور يافت.)
مورد ديگر در گزارشي در صفحات داخلي درباره ستايش از چگونگي مجازات اقتصادي اتريش به دليل برگزاري انتخابات منصفانه اي بود كه در آن حزب ملي گراي يورگ هايدر 32 دستاوردهاي بزرگي كسب كرده بود. در زمره فهرست نشست هاي مهمي كه براي برگزاري در اتريش برنامه ريزي شده اما تغيير كرده بود، واشنگتن پست از بيلدربرگ نام برد - اما گفت مكان برگزاري آن به فرانسه منتقل شده است، در حالي كه اين نشست در بلژيك خارج از بروكسل برگزار مي شد.
سپس در سوگنامه اي كه روز 3 دسامبر 2004 براي شاهزاده برنارد هلندي 33 در واشنگتن پست درج شد، آمده بود: «افتخار تأسيس گروه برجسته بيلدربرگ- يك مجمع گفت وگوي سري ساليانه براي سياستمداران، انديشمندان و فعالان اقتصادي- نصيب وي مي شود كه از سال 1954 تا 1976 رئيس آن بود.» واشنگتن پست اشاره اي به دخالت ديرينه خود در اين نهاد سري بين المللي نكرد.

 منابع

1

 

- Red Shields                                             
2- Rye Fields
3- Nelson Aldrich
4- Rohode Island
5- Jeky II
6- BC Forbes
7- Henry Davidson
8-JP Morgan and Co
9- Frank Vanderlip
10- The National City Bank
11- Paul Warburg
12- Kuhn Loeb and Co
13- A Piatt Andrew
14- Westbrook Pegler
15- Brunswick
16- Relph McGill
17- The Atlanta Constitution
18- Arthur Hayes Sulzberger
10- Donald Graham
20- Jimmy Lee Hoagland
21- Stresa
22- Martinsvill Bulletin
23- Times-Dispatch
24- Richmond
25- Beacon-Journal
26- Akron
27- Willis Carto
28- Liberty Lobby
29- Libery Lowdown
30- Scripps-Howard
31- Vernon Jordan
32- Joerg Haider
33- Prince Bernhard of Netherlands



:: بازدید از این مطلب : 791
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : دو شنبه 10 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

 

گروه بيلدربرگ سازماني متشكل از رهبران سياسي و سرمايه گذاران بين المللي است كه بهار هر سال براي تعيين خط مشي جهاني به صورت سري تشكيل جلسه مي دهد. اين گروه حدود 110 شركت كننده ثابت دارد- اعضاي خانواده راكفلر، خانواده روچيلد(1)، بانكداران، رأساي شركت هاي بين المللي و مقامات بلندپايه دولتي از اروپا و آمريكاي شمالي.  

 اشاره:
«توطئه گران بين المللي» روايت جذاب و تكان دهنده «جيم تاكر»، روزنامه نگار مشهور، از پشت پرده «كلوپ سري بيلدربرگ» است. چنانكه خوانندگان روزنامه «كيهان» مي دانند، افشاي ماهيت و هويت محافل پنهان سياسي همواره يكي از دغدغه هاي صفحه پاورقي «نيمه پنهان» بوده و هست، پيش از اين، بارها در «كيهان» به ماهيت كلوپ سري بيلدربرگ پرداخته و از قضاء، آن افشاگري ها با مباحثات و منازعات رسانه اي نيز همراه شده است. چهارم تيرماه 1386 براي نخستين بار در كشور، كيهان گزارشي با عنوان «بيلدربرگ؛ دولت نامرئي جهان» درباره چگونگي تأسيس، تشكيلات و اهداف بيلدربرگ چاپ كرد و سپس براساس آن در تير 1387 در مقاله «اصلاح طلبان فراموشكار» به مناسبات سياستمداران اصلاح طلب با اين كلوپ مخفي اشاره كرد. در 16 تير 1387 نيز در مقاله «چرا بيلدربرگ، عبدالكريم سروش را برگزيد؟» روند اهداء جوايز اين كلوپ به روشنفكران سكولار ايران مورد نقد و بررسي قرار گرفت. بنابراين، با توجه به جاي پاي بيلدربرگ در محافل سياسي- روشنفكري كشورهاي مختلف، معرفي بيشتر و آشنايي ژرف تر با هويت و ماهيت آن ضروري به نظر مي رسد؛ خصوصاً اينكه كتاب «توطئه گران بين المللي» يك گزارش مشروح از «نشست هاي سري بيلدربرگ» است و مخاطبان را به هزار توي ماجراهايي تكان دهنده و درس آموز مي كشاند.
اين كتاب اخيراً توسط «پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و با ترجمه «وحيد رضا نعيمي» در 311 صفحه روانه بازار نشر شده است و از اين شماره به صورت پاورقي در اختيار مخاطبان قرار خواهد گرفت. بديهي است كه بايد توجه داشت اين اثر از نگاه يك روزنامه نگار غربي تدوين و تحرير گشته و بايد در همان چارچوب نيز مورد نقد و بررسي واقع شود.
روزنامه كيهان
بيلدربرگ چيست؟
گروه بيلدربرگ سازماني متشكل از رهبران سياسي و سرمايه گذاران بين المللي است كه بهار هر سال براي تعيين خط مشي جهاني به صورت سري تشكيل جلسه مي دهد. اين گروه حدود 110 شركت كننده ثابت دارد- اعضاي خانواده راكفلر، خانواده روچيلد(1)، بانكداران، رأساي شركت هاي بين المللي و مقامات بلندپايه دولتي از اروپا و آمريكاي شمالي. هر سال چند نفر جديد دعوت مي شوند كه اگر حضور آنها سودمند تشخيص داده شود، به نشست هاي بعدي راه مي يابند. در غير اين صورت، از گردونه حذف مي شوند. تصميم هايي كه حاضران در اين نشست هاي مخفي به آن مي رسند، بر سرنوشت هر آمريكايي و بيشتر كشورهاي جهان تأثير مي گذارد.
اين كتاب تاريخچه و اقدامات گروهي سري، به نام بيلدربرگ، و نيز فعاليت هاي يك گزارشگر با شهامت- جيم پي. تاكر كه تقريباً چهل سال است بيلدربرگ را تعقيب مي كند- را بررسي مي كند تا توجه همگان را به اقدامات گروهي جلب كند كه بسياري آن را «دولت سايه جهان» مي خوانند. اين داستان وي است.
بيلدربرگ: تاريخچه طولاني و سري آن
ريشه بيلدربرگ به قرن ها پيش برمي گردد كه صراف هاي بين المللي اقتصاد را دستكاري مي كردند تا جيب خود را پر كنند و مردم عالي را به بردگي بكشند.
خانواده روچيلد در انگليس واروپا قرن هاست به طور پنهاني با ديگر سرمايه گذاران ديدار مي كنند، همان طور كه اعضاي خانواده راكفلر در آمريكا اين كار را مي كنند.
در ابتدا، خانواده روچيلد «سپر سرخ ها»1 بودند كه وجه تسميه آن علامتي بود كه بر در خانه هاي خود مي آويختند و خانواده راكفلر را در آلمان، از رهگذر محصول كشاورزي آن، «راي فيلدز»2 ]مزارع چاودار[ مي خواندند.
يكي از مهم ترين نشست ها از اين دست در بهار سال 1908 به رياست سناتور نلسون الدريچ3، سناتوري از ايالت رودآيلند4، تشكيل شد. خانواده وي با خاندان راكفلر وصلت كرد و نام خانوادگي نلسون الدريچ راكفلر، فرماندار فقيد، ناشي از همين وصلت است. اين نشست در جزيره جكيل5 در ساحل ايالت جورجيا برگزار شد.
شادروان بي سي فوربز6، سردبير مجله فوربز، وقايع اين نشست با شركت ثروتمندان جهان را گزارش كرد. هنري ديويدسون7 از شركت جي پي مورگان8، فرانك واندرليپ 9 رئيس بانك نشنال سيتي10، پل واربرگ 11 از شركت كان لوب 12 واي پيات اندرو 13 معاون وزارت خزانه داري آمريكا به همراه الدريچ در اين نشست شركت كردند.
ماحصل اين نشست سري، برنامه نظام پولي-علمي ايالات متحده بود. آنها اين قدرت را داشتند كه كنگره را براي تشكيل شوراي فدرال رزرو زير فشار بگذارند. اين شورا متشكل از گروهي خصوصي از بانكداران هستند كه براي شكل دهي به عرضه پول تشكيل جلسه مي دهند.
اما در سال 1954، سرمايه گذاران بين المللي به اين نتيجه رسيدند كه جهان به قدري كوچك و منافع آنها به قدري درهم تنيده شده است كه بايد نشست هاي منظم و ساليانه داشته باشند. آن سال، آنها در هتل بيلدربرگ در هلند تشكيل جلسه دادند و نام «بيلدربرگ» را روي خودشان گذاشتند.
از آن پس، آنها پشت ديوارهاي محصور و با حضور نگهبان هاي مسلح در تفريح گاه هاي مجلل ديدار مي كردند. پنهان كاري تا مدت كوتاهي برقرار بود تا اينكه وست بروك پگلر14، روزنامه نگار فقيد، موضوع بيلدربرگ را در سال 1957 برملا كرد. اما مقررات محرمانه بودن مفاد جلسات همچنان برقرار است كه براساس آن، جلسات به طور خصوصي برگزار مي شود و شركت كنندگان از صحبت كردن علني در مورد جزئيات نشست ها منع شده اند.
پگلر، در ماه آوريل 1957، دو ستون خود را كه در چند نشريه درج مي شد، به بيلدربرگ اختصاص داد، هرچند كه وي اسم اين گروه را نمي دانست.
پگلر نوشت: «وقتي مجموعه غريبي از 67 طراح و داعيه دار سرنوشت اقتصادي و سياسي كشورهاي غربي ما كه به چند زبان صحبت و خودشان صلاحيت خود را تأييد مي كنند، پنهاني در جزيره اي در ساحل برانزويك 15 در ايالت جورجيا گرد هم مي آيند، در اين باره حتي يك كلمه هم فراتر از يك گزارش عادي و كوچك اسوشيتدپرس به مطبوعات مشهور نمي رسد. اتفاق اسرار آميزي در شرف وقوع است.»
پگلر گزارش كرد كه رالف مك گيل16، سردبير فقيد نشريه آتلانتا كانستيتوشن17 و آرتور هايس سالزبرگر18، ناشر نيويورك تايمز، به شرط رازداري در اين نشست شركت كرده بودند. از آن زمان، دونالد گراهام 19 و جيمي لي هو گلند20 كه به ترتيب ناشر و معاون سردبير واشنگتن پست بودند، به طور منظم در بيلدربرگ شركت كرده اند. تمام شبكه هاي خبري تلويزيوني كه در اين نشست ها شركت كرده اند، همه قول داده اند از مقررات رازداري تبعيت كنند.
بيلدربرگ كه نوعاً در اقامتگاهي مجلل نزديك شهري كوچك تشكيل جلسه مي دهد، «اطلاعيه مطبوعاتي» كوتاهي را در اختيار نشريه محلي- ترجيحاً يك هفته نامه- قرار مي دهد. هدف از اين اطلاعيه اين است كه ورود نگهبان هاي مسلح، حركت كاروان هاي خودرو، لنگر انداختن قايق هاي تفريحي و فرود هليكوپترهايي كه افراد ناشناسي را به پشت ديوارهاي محصور منتقل مي كنند، باعث سلب آرامش خاطر مردم محلي نشود.
اين اطلاعيه مطبوعاتي هر سال يكسان است و فقط مكان و تاريخ آن به روز مي شود. از اين اطلاعيه حداكثر چنين برآورد مي شود كه افرادي براي سه روز استراحت مطلق به طور خصوصي گردهم مي آيند. در غير اين صورت سكوت خبري مطلق اعمال مي شود. سكوت خبري در ايالات متحده تقريباً كامل است. وقتي نمي خواهند كلمه بيلدربرگ در روزنامه هاي بزرگ و شبكه هاي راديويي و تلويزيوني ظاهر شود، فشار روي اسوشيتدپرس بديهي است. اين رسانه ها مشتري بزرگ تري هستند و در مقايسه با يك نشريه محلي با تيراژ محدود پول بسيار بيشتري مي دهند.
نشريات شهرهاي كوچك براي اخبار مربوط به بيرون شهر به اسوشيتدپرس متكي هستند، حتي براي پوشش خبري رخدادهاي مربوط به مجلس ايالتي. آنها به سختي مي كوشند از اخبار شوراي شهر و تيم فوتبال دبيرستان عقب نمانند. آنها از وجود بيلدربرگ هيچ نمي دانند، مگر آنكه مستقيماً به آنها اطلاع داده شود.
با وجود آنكه بيلدربرگ اهميت نشست ها را انكار مي كند، سوابق امر چيز ديگري نشان مي دهد. نشريه اسپات لايت كه اكنون از انتشار بازمانده است، براساس اطلاعات به دست آمده از بيلدربرگي ها، از پيش، گزارش هايي درباره پايان جنگ سرد، سقوط مارگارت تاچر از مقام نخست وزيري انگليس و عهدشكني جورج بوش پدر براي بالانبردن ماليات منتشر كرد.
اين اواخر كه رسانه هاي جريان غالب در سال 2002 معتقد بودند كه تهاجم به عراق تا اواخر تابستان يا اوايل پاييز آغاز خواهد شد، نشريه آمريكن فري پرس گزارش كرد كه تجاوزي تا سال 2003 رخ نخواهد داد. جنگ در ماه مارس 2003 آغاز شد.
دانستن مسائلي كه دربيلدربرگ رخ مي دهد، چه بسا گوشه اي كوچك از تصوير آينده جهان به دست دهد.
بيلدربرگ: «نظريه» يا حقيقت توطئه؟
هنگامي كه كاشف به عمل مي آيد كه سرمايه گذاران بين المللي، سران كشورها و مقامات بلندپايه دولتي در خفا مشغول انجام امور مربوط به عموم هستند، صحبت از «نظريه هاي توطئه» به ميان مي آيد. اما به زودي اسامي و شماره تلفن هايي را در اختيارتان خواهم گذاشت كه خود مي توانيد بررسي كنيد و اين توطئه گران بيلدربرگ را به چالش بكشيد كه انكار مي كنند كه:
¤ بهار هر سال، معمولاً در اواخر مه يا اوايل ژوئن، در مكاني مخفي ديدار مي كنند. اقامتگاه انحصاري آنها ظهر چهارشنبه، پيش از آغاز نشست بيلدربرگ در روز پنجشنبه كه تا يكشنبه طول مي كشد، به كلي بسته مي شود. اقامتگاه از تمام افراد غيربيلدربرگي تخليه مي شود. نگهبان هاي مسلح اقامتگاه را به كلي مي بندند تا از نزديك شدن سايرين پيشگيري كنند.
¤ تمام شركت كنندگان بيلدربرگ و كارمندان آنها و نيز تمام كاركنان اقامتگاه سوگند رازداري ياد مي كنند كه هيچ چيزي راگزارش نكنند. روزنامه هاي همكار شامل واشنگتن پست، نيويورك تايمز و لس آنجلس تايمز، هيچ چيز گزارش نمي كنند. آنها به سوگند رازداري خود پايبند هستند كه اجازه مي دهند روزنامه هايشان حقايق را نادرست منتشر كنند، تا اينكه مخاطره برملا كردن بيلدربرگ را به جان بخرند. هيچ كس تقريباً هرگز كلمه بيلدربرگ را در اين روزنامه ها نخواهد خواند يا در اخبار شبكه هاي سراسري راديويي و تلويزيوني نخواهد شنيد، چون همه آنها سوگند رازداري به جا آورده اند. (به علت پوشش خبري گسترده در سال هاي اخير در اروپا، نيويورك تايمز پس از نشست سال 2004 در شهر استرزا21، تفسيري فكاهي درج كرد و نظريه هاي توطئه را مردود دانست.»
تعقيب بيلدربرگ به مدت 28 سال هيجان انگيزترين مأموريت زندگي كاري من در مطبوعات بوده است، كه 20 سال اول آن در مطبوعات جريان غالب سپري شد. من سمت هاي بالايي داشتم- سردبير شب واشنگتن ديلي نيوز كه اكنون از انتشار بازمانده است، سردبير مارتينزويل (ويرجينيا) بولتن22، ويراستار فني تايمز، ديسپچ23 در ريچموند24 (ويرجينيا) و دستيار سردبير خبر در بيكن- جورنال25 در شهر اكرن26 (اوهايو).
بهار 1975، براي هميشه در ذهن من ثبت شده است. ويليس كارتو 27 براي راه اندازي مجله اي كه قرار بود اسپات لايت نام داشته باشد، با من مصاحبه مي كرد. كارتو به طور رسمي خزانه دار گروه لابي آزادي28 بود، اما موقعيت وي فراتر از آن بود. وي كه اين نهاد توده گرا را در سال 1955 بنيان گذاشته بود، خود لابي آزادي بود.
وي پرسيد عقيده ام درباره بيلدربرگ چيست. هرگز اسم بيلدربرگ به گوشم نخورده بود.خلاصه شفاهي كوتاهي به اطلاع من رساند و مطالب زيادي از تحقيقات لابي آزاد را در اختيارم گذاشت تا بخوانم. اين مطالب نه فقط شامل خبرنامه هاي اين نهاد- ماهنامه نامه آزادي و «خبر دست اول آزادي»29 - بلكه نسخه هايي از ستون نوشته هاي وست بروك پگلر، روزنامه نگار فقيد بزرگ بود كه براي اولين بار اين نشست ها را از فواصل دور مشاهده كرد و در دهه 1950 درباره آنها نوشته بود.
مات و مبهوت بودم. چطور مي شد، من كه تمام زندگي بزرگسالي را در حالي گذرانده بودم كه صداي دستگاه تلكس اسوشيتدپرس، يونايتدپرس، اينترنشنال و ساير خبرگزاري ها در گوشم مي پيچيد و در مجلاتي كار كرده بودم كه كاركنان آن در دوردست ها در سراسر جهان حضور داشتند، از اين شخصيت ها چيزي نشنيده بودم؟ ديلي نيوز از مجلات گروه اسكريپس-هاوارد30 بود. مقر اين گروه در طبقه سوم در كنار تحريريه نيوز بود. من در نيوز ويراستار فني بودم و با كاركنان اسكريپس-هاوارد در واشنگتن ارتباط زيادي داشتم. و اين سالي بود- 1975- كه كار گزارشگري را آغاز كردم، و اكنون به مدت سه دهه است كه به طور جدي براي پيگيري اين نشست سري فعاليت مي كنم تا آن را به اطلاع عموم برسانم، نشستي كه قدرتمندترين فعالان اقتصادي، دلالان قدرت و سياستمداران جهان را گرد هم مي آورد.
طولي نكشيد كه فهميدم بيلدربرگ سران رسانه ها را جذب توطئه سري خود كرده و دستور سكوت مطلق خبري را در ايالات متحده صادر كرده بود. در اروپا نشريه اسپات لايت در مورد بيلدربرگ تبليغات زيادي مي كرد و اكنون نشريه آمريكن فري پرس اين كار را دنبال مي كند، اما سكوت خبري تقريباً كامل در ايالات متحده همچنان حكمفرماست.
بيلدربرگ مجمع نيرومندي متشكل از سرمايه گذاران، صاحبان صنايع بزرگ و فعالان عرصه سياست است.
اين مجمع دربرگيرنده افراد معتقد به بين المللي گرايي همچون ديويد راكفلر بانكدار، سران دولت هاي اروپايي و مقامات بلندپايه دولت آمريكا- كاخ سفيد، وزارت دفاع، وزارت خارجه، كنگره و غيره- است.
رؤساي جمهوري سابق آمريكا- بيل كلينتون و جرالد فورد- در بيلدربرگ شركت كرده اند. اما رئيس جمهور كنوني نمي تواند، زيرا كاركنان كاخ سفيد هر روز جدول كاري كامل وي را دريافت مي كنند- به اندازه كتابي با جلد كاغذي كه هر دقيقه كار وي را توضيح مي دهد. حتي برنامه هاي وي در «تعطيلات كاري» - تنها مرخصي اي كه وي مي تواند بگيرد- نيز مشخص مي شود. رئيس جمهور به هيچ وجه نمي تواند سه روز بدون اطلاع از محل اقامت خود غايب شود و اگر رئيس جمهور فعلي به نشست بيلدربرگ مي رفت، حتي رسانه هاي كنترل شده هم زير فشار قرار مي گرفتند كه غيبت رئيس جمهور را از انظار عمومي و پنهان شدن وي را پشت دروازه هاي قفل شده نشست بيلدربرگ، توضيح دهند.
مسئولان بلندپايه واشنگتن پست، نيويورك تايمز و لس آنجلس تايمز و هر سه شبكه تلويزيوني بزرگ بارها با قول رازداري براي گزارش هيچ چيزو استفاده نكردن از كلمه بيلدربرگ در بيلدربرگ حاضر شده اند. به استثناي چند حادثه كوچك و بي اهميت كه در آن كلمه بيلدربرگ ناخواسته چاپ شده است- هر چه باشد نمي توان تشكيل جلسه داد و به 900 نفر كارمند بخش خبر نيويورك تايمز در مورد اين سكوت خبري تذكر داد- به اين قول وفا شده است.
كلمه بيلدربرگ فقط زماني در نيويورك تايمز درج شد كه يكي از چهره هاي برجسته آن در اين نشست درگذشت و اين كلمه غفلتاً از زير دست نويسنده سوگنامه و سردبيران وي در رفت. و همان طور كه قبلاً گفته شد، نيويورك تايمز با درج داستاني فكاهي در سال 2004 به توفاني از تبليغات و انتقاد در اروپا پاسخ داد و به جهانيان اطمينان خاطر داد كه هيچ توطئه اي در كار نيست.
اين كلمه چهاربار در واشنگتن پست درج شد - روزنامه اي كه ناشران متوالي آن از زمان برگزاري نخستين نشست بيلدربرگ در سال 1954، در آن شركت كرده اند. يك مورد آن در شرح حال ستايش آميز از ورنون جردن 31 از اعضاي برجسته بيلدربرگ رخ داد.
موردي ديگر، در شرح حالي چند بخشي از دن كويل، معاون وقت رئيس جمهور بود.اين حقيقت كه كويل در نشست بيلدربرگ شركت كرده بود، گذرا و در لابه لاي خطوط يكي از متون ذكر شد. (اتفاقي نيست كه واشنگتن پست نوشت كه ديويد راكفلر تحت تأثير عملكرد كويل در آن نشست حضور يافت.)
مورد ديگر در گزارشي در صفحات داخلي درباره ستايش از چگونگي مجازات اقتصادي اتريش به دليل برگزاري انتخابات منصفانه اي بود كه در آن حزب ملي گراي يورگ هايدر 32 دستاوردهاي بزرگي كسب كرده بود. در زمره فهرست نشست هاي مهمي كه براي برگزاري در اتريش برنامه ريزي شده اما تغيير كرده بود، واشنگتن پست از بيلدربرگ نام برد - اما گفت مكان برگزاري آن به فرانسه منتقل شده است، در حالي كه اين نشست در بلژيك خارج از بروكسل برگزار مي شد.
سپس در سوگنامه اي كه روز 3 دسامبر 2004 براي شاهزاده برنارد هلندي 33 در واشنگتن پست درج شد، آمده بود: «افتخار تأسيس گروه برجسته بيلدربرگ- يك مجمع گفت وگوي سري ساليانه براي سياستمداران، انديشمندان و فعالان اقتصادي- نصيب وي مي شود كه از سال 1954 تا 1976 رئيس آن بود.» واشنگتن پست اشاره اي به دخالت ديرينه خود در اين نهاد سري بين المللي نكرد.

 منابع

1

 

- Red Shields                                             
2- Rye Fields
3- Nelson Aldrich
4- Rohode Island
5- Jeky II
6- BC Forbes
7- Henry Davidson
8-JP Morgan and Co
9- Frank Vanderlip
10- The National City Bank
11- Paul Warburg
12- Kuhn Loeb and Co
13- A Piatt Andrew
14- Westbrook Pegler
15- Brunswick
16- Relph McGill
17- The Atlanta Constitution
18- Arthur Hayes Sulzberger
10- Donald Graham
20- Jimmy Lee Hoagland
21- Stresa
22- Martinsvill Bulletin
23- Times-Dispatch
24- Richmond
25- Beacon-Journal
26- Akron
27- Willis Carto
28- Liberty Lobby
29- Libery Lowdown
30- Scripps-Howard
31- Vernon Jordan
32- Joerg Haider
33- Prince Bernhard of Netherlands



:: بازدید از این مطلب : 611
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : دو شنبه 10 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

 

پوریم یکی از بزرگترین جشن های یهودیان است . یهودیان در جشن پوریم در دو نوبت به قرائت کتاب استر می پردازند . آنان رخداد کشتار ٧۵٨۰۰ تن از ایرانیان را معجزه ایزدی می دانند و به همین مناسبت سیزدهم ماه ادار را روزه می گیرند . چهاردهم و پانزدهم ماه ادار را به رقص می پردازند.

 

« تورات در کتاب استر می گوید : خشایار شاه پادشاه پارس در واپسین روز جشن ١٨۰ روزه که از باده نوشی سرمست بود ، دستور داد شهبانو وشتی زیباییش را به مقامات و مهمانانش نشان دهد . شهبانو خودداری ورزید و پادشاه بسیار خشمناک شد.

در شوش یک یهودی به نام مردخای پسر یائیز زندگی می کرد ، او دختر عموی زیبایی داشت بنام هدسه دختر ابیحایل که به او استر هم می گفتند . زمانی که قرار شد از همه بلاد دختران زیباروی به حرمسرای پادشاه آورده شوند استر نیز همراه دختران زیبای بیشمار دیگری به حرمسرای کاخ شوش آورده شد . به رهنمود مردخای استر به هیچ کس نگفته بود که یهودی است . استر بیش از دختران دیگر مورد توجه و دلبستگی پادشاه قرار گرفت به گونه ای که پادشاه تاج بر سر استر گذاشت و او را به جای وشتی شهبانو ساخت . ولی استر همانند زمان کودکی دستورات مردخای را فرمانبرداری می کرد. »

ا اینجای داستان به چند نکته باید توجه کرد:

  1. خودداری وشتی از نمایاندن خود ، می فهماند که زن ایرانی خوشنود نیست ملعبه دیگران قرار گیرد . در ضمیر زن ایرانی حجب ، حیا و عفت از روزگاران دور وجود داشته است.
  2. زیبایی استر نیز قابل ملاحظه است چیزی که در درازای تاریخ ، یهود از آن بهره برده و امروز نیز یکی از ابزارهای مهم جاسوسی و نفوذ به دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی حکومتها و سازمانهای دولتی و جهانی ، بهره گیری یهود از زنانش می باشد . انان برای به لغزش کشیدن نسل ها هم از حربه ی نمایش زنان بهره برده و می برند.
  3. روشن است پیمانی که او بعنوان شهبانو با پادشاه می بندد بر پایه پنهان کاری است ، او تصمیم به شتر دزدی دارد لکن نخست تخم مرغ دزدی را به اجرا می گذارد . به یهودیانی که برای مقاصدی شوم دین ، عقیده خود را پنهان می کنند و از نام و رسم مقصد بهره می برند آنوسی می گویند . و استر یک آنوسی است . آنسان که پیداست شهبانو ی پادشاه است . رسما تورات می گوید : او فرمانبر مردخای یهودی است.

 

 

« مردخای نیز از سوی پادشاه به مقام مهمی در دربار منصوب می شود . با رهنمود مردخای ، استر علیه هامان « وزیرالوزرا » دسیسه کرده و شاه هامان را اعدام و املاک او را به استر می بخشد . پس از ان پادشاه انگشتر خود را به مردخای داد.

پادشاه به شهبانو استر و مردخای گفت : شما می توانید حکمی برابر میل خود بنام پادشاه برای یهودیان صادر کنید و آن را با انگشتر پادشاه مهر کنید. »

 ٢۶سده از ماجرای استر ، مردخای و هامان می گذرد شوربختانه تاریخ شناسان ایران بیشتر به زرق و برق پادشاهان و افتخارات دروغین زمامداران پرداخته اند . و سلسله های پادشاهی را برایمان آرایشگری کرده اند .
جوان ایرانی از ماجرای دردناک نخبه کشی و ایرانی کشی که در کتاب استر آمده ، خبر ندارد . استر و مردخای توطئه گر را نمی شناسد . هامان « وزیرالوزرا » که مورد خشم یهود قرار گرفته است را نمی شناسد . او نمی داند که هامان در هنر دست میکل آنژ بر سقف نمازخانه سیس تین واتیکان چهره معصومی دارد که به صلیب کشیده شده است.

آیا میکل آنژ دانسته یا ندانسته نمی خواهد رنج و مصیبت مسیح بدست یهودیان را در صورت هامان بنمایاند ؟
آنانی که دم از ایرانی گری ، قومیت و نژاد می زنند از چه طریقی هامان سوزان را که در بسیاری از نقاط جهان برگزار می شود ، به گوش جوان ایرانی رسانده اند؟

 

« مردخای فرمانی بنام پادشاه نوشت و آن را به همه جا فرستاد . فرمانی که به یهودیان اجازه می داد متحد شوند و بدخواهان خود را از هر قومی که باشند ، بکشند و دارایی شان را به غنیمت بگیرند . تورات می گوید در سراسر کشور همه از یهودیان می ترسیدند تمام حاکمان و استان داران ، مقامات کشوری و درباریان از ترس مردخای ، به یهودیان کمک می کردند و بدین سان یهودیان به دشمنان خود تاختند و آنها را از دم شمشیر گذرانده ، کشتند. »

تورات توضیح نمی دهد که چرا همه ی مردم ایران از یهود می ترسیدند چگونه می شود در یک کشور غیر یهودی همه ی قدرت در انحصار یک یهودی قرار گیرد و همه ی مقامات از او بترسند مگر اینکه بپذیریم پادشاهان هخامنشی دست نشاندگان یهود بودند . آنچه که تورات و یهودیان بر آن پافشاری دارند ، این است که آنان در ماجرای پوریم که پانزده ملت ایران را نابود کرده اند و هزاران تن از هنرمندان ، اندیشمندان و مردم عادی را کشته اند ، پیش دستی و قتل عام پیش گیرانه بوده است .
از یهودیان و حامیانشان می پرسیم ، به چه انگیزه مردم سراسر شرق میانه در برابر این قوم نفرت و در دل کینه داشته اند ؟ آیا سبب دشمنی همیشگی آدمی با یهودیان را نمی توان در رفتار حریصانه و نیرنگ گرانه این قوم با دیگران دانست؟

 « تورات می گوید در آن روز آمار کشته شدگان به عرض پادشاه رسید . او شهبانو استر را خواست و گفت: یهودیان تنها در پایتخت پانصد تن را که ده پسر هامان نیز جزو آنها بودند ، کشته اند . پس در دیگر شهر های کشور چه کرده اند ؟ روز بعد باز یهودیان پایتخت گرد آمدند و سیصد تن دیگر را کشتند ، بقیه یهودیان در دیگر استان ها هفتاد و پنج هزار تن از دشمنان خود را کشتند و از شر آنها رهایی یافتند. »

از نخست تا انتهای کتاب استر هیچ واژه ای که نشان دهد خون از بینی حتی یک یهودی ریخته شده است ، نیست . به هیچ آزار عملی ای از سوی ایرانیان در برابر یهود اشاره نشده است . با این وجود آنان قصاص پیش از جنایت را چگونه توجیه می کنند.

 چگونه است که پس از ٢۶ سده همچنان روزهای پوریم ، سیزدهم ، چهاردهم و پانزدهم ماه ادار ، روزهایی که از هر یازده تن ایرانی یک تن کشته شده است را به نام روز سپاسگزاری ، روز امحاء دشمنان یهود و روز پوریم جشن می گیرند . بسیاری از یهودیان اروپا و آمریکا به جای پوریم ، این مراسم را جشن ایرانی کشی می نامند .
ولی ایرانیان از همان زمان سیزدهم فروردین را که مصادف با آن ایرانی کشی ددمنشانه بود به نام نماد مبارزه و اعتراض به تیره یهود و وحشیان هخامنشی ، که سراسیمه از خانه و کاشانه شان فراری شده بودند ، سر به کوه و بیابان می گذارند و نافرخندگی سیزده ی فروردین را دور از خانه بدر می کنند.

 ولی اینک به انگیزه هجمه ی گسترده فرهنگی و چیرگی فراگیر یهود بر رسانه های ارتباط گروهی و غفلت نگران کننده ی جمع کثیری از ارباب قلم و دانش ، این روز نه تنها نمادی از مبارزه با یهود را با خود ندارد ، بلکه به سوی خواسته ی یهود ، آمال و آرزوی یهود را که همانا غفلت ، نادانی ، خرافه پرستی و باستان پرستی ایرانی است را بر آورده می سازد.

 



:: برچسب‌ها: پوریم , ایرانیان ,
:: بازدید از این مطلب : 783
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : دو شنبه 10 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

به گزارش سرویس کشکول جام نیوز،بنابه گواهی اسناد و متون تاریخی، نخستین زنِ ایران که موفق به پروازی مستقل گردید، عفت تجارت چی می باشد.


وی نخستین کارآموز و زن خلبان ایرانی بود که در سال ۱۳۱۸ شمسی پس از تاسیس ‏باشگاه هواپیمایی برای آموزش فنون خلبانی نام‌نویسی نمود.


تاریخ شروع کار تجارتچی ۵ مهر ماه ۱۳۱۸ شمسی بود و نخستین پرواز ‏مستقل او ۲۷ آبان ماه ۱۳۱۹شمسی انجام گرفت.

او در سال‌های میانی عمر به ادبیات و شعرسرایی روی آورد و در ‏سال ۱۳۳۷«دیوان برگ‌های پراکند» را به چاپ رساند و سر انجام پس سال ها فعالیت در عرصه هوایی کشور در ۸۲ سالگی به فاصله یک روز پس از مرگ همسرش درگذشت.




:: برچسب‌ها: اولین خلبان , زن ,
:: بازدید از این مطلب : 693
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : دو شنبه 10 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش



:: بازدید از این مطلب : 680
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش

سلام دوستان من به این عکس توجه کنید و بیایید همه با هم از این کودک مهرورزی بیاموزیم .لطفا نظر بدهید.



:: برچسب‌ها: عشق , مهرورزی ,
:: بازدید از این مطلب : 1200
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش



:: برچسب‌ها: عکس , ماهواره ,
:: بازدید از این مطلب : 650
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش



:: بازدید از این مطلب : 796
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 شهريور 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : آرش



:: بازدید از این مطلب : 678
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 شهريور 1393 | نظرات ()