جرالدین دخترم! دنیایی که تو در آن زندگی می کنی، دنیای هنرپیشگی و موسیقی است. نیمه شب آن هنگام که از سالن پرشکوه تئاتر شانزه لیزه بیرون می آیی، آن ستایشگران ثروتمند را فراموش کن. حال آن راننده تاکسی که تو را به منزل می رساند بپرس. حال زنش را بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای خرید لباس بچه نداشت، مبلغی پنهانی در جیبش بگذار...
با این آخرین پیام نامه را پایان می بخشم. انسان باش، پاک دل و یکدل؛ زیرا گرسنه بودن، صدقه گرفتن و در فقر مردن بارها قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است.
دخترم جرالدین! از تو دورم، ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمیشود.تو کجایی؟ در پاریس، روی صحنه تئاتر پرشکوه شانزه لیزه؟ این را می دانم و چنان است که گویی در این سکوت شبانگاهی، آهنگ قدم هایت را می شنوم. شنیده ام نقش تو در این نمایش پرشکوه، نقش آن دختر زیبای حاکمی است که اسیر خان تاتار شده است.
کسانی که زندگی خود را وقف بدست آورن منافع مادی و ثروت کرده اند به شما خواهند گفت که احساس خوشبختی را در اموال خود نمی یابند. خوشبختی هرگز انعکاس ثروتهای مادی یک شخص نیست، بلکه انعکاس ثروتهای معنوی و احساسی او است. خوشبختی انعکاس تعداد روابط دوستانه ای است که هر کس می تواند داشته باشد، انعکاس تعداد افرادی است که در طول زندگی خود توانسته خوشبخت و هدایت کند، و نتیجه قدرشناسی از داشته ها است و نه میزان نارضایتی از نداشته ها. قدردان داشته هایتان در زندگی باشید و تا می توانید در خوشبختی و هدایت دیگران تلاش کنید و زندگیتان را بخاطر آنچه که هم اکنون هست دوست بدارید.
در سالهاي اخير جنگ نامتقارن بيش از پيش در كانون توجه قرار گرفته و بسياري از مباحث جاري در حوزه نظامي، از اين مقوله تأثير گرفته است. اغلب از اصطلاح نامتقارن براي توضيح مجموعه عوامل پيدا و پنهان در نبردهاي آتي بين دو كشور غير همطراز استفاده ميشود. اين كاربرد، بر ابهام معنايي آن بيش از پيش ميافزايد. در عينحال، اين مسئله از واقعيت ديگري نيز خبر ميدهد، كه بخش نظامي از يكسو تحت تأثير تحولات بيروني و از سوي ديگر به دليل دگرگونيهاي دروني، وضعيت متفاوتي پيدا كرده است. بر اين مجموعه بايد گسترش عوامل رواني و فرهنگي را نيز افزود كه مفهوم نامتقارني را پيچيدهتر ميكند. چنين تحولاتي، فرهنگ را به صورتي روزافزون بسط ميدهد و از درون همين گسترش است كه مسائل تازهاي پيش روي جامعه و مسئولان حوزه فرهنگي ـ نظامي قرار ميگيرد. بنابراين در زمينهاي اين چنين بسط يابنده و در حال دگرگوني، سياستگذاري فرهنگي مفهومي ثابت نخواهد داشت، رويكردها و برداشتهاي تازهاي در مورد سياستگذاري فرهنگي در جنگ نامتقارني نياز است تا آن را با شرايط در حال دگرگوني متناسب كند. در اين مقاله به اهداف و دامنه سياستگذاري و هم بر فرآيند آن اشاره ميشود تا ضمن حفظ گوهر بنيادين اهداف خود، بنا به مقتضيات اجتماعي، فرهنگي و سياسي تعبيري متناسب از اهداف ارائه كند
مفهوم جنگ نامتقارن
هرچند مفهوم جنگ نامتقارن به تازگي در ادبيات نظامي راهبردي دنيا خصوصاً غرب و امريكا وارد شده است ولي مطالعه كتابهاي تاريخ جنگها نشان ميدهد مفهوم جنگ نامتقارن ريشه در ادبيات كهن دفاعي دارد. مروري بر انديشههاي سن تزو در كتاب هنر جنگ و يا گفتههاي ماكياول در كتاب خطابهها اين ريشهها را به خوبي نشان ميدهد.1 واژه نامتقارن معمولاً با واژههايي همچون عدم تقارن، نامتعارف و يا نامتناسب مترادف و هممعني ميباشد. عدم تقارن: وقتي دو اردوگاه جنگي از لحاظ منابع انساني و منابع مادي كاملاً يا نسبتاً معادله برابري ندارند به گونهاي كه در يك طرف عنصر قوي و در طرف ديگر عنصر ضعيف قرار دارد، مفهوم عدم تقارن شكل ميگيرد. اما موضوع نامتقارن و عدم تقارن با يكديگر قابل جمع نيستند.
نامتعارف: هرچند امروزه واژه نامتعارف در مقوله سلاحهاي نامتعارف، مفهوم سلاحهاي استراتژيك را يافته است ولي واژه نامتعارف، مفهوم معمول و عادي نبودن را به ذهن تداعي ميكند.
اگر بد کنی، چشم نیکی مدار *** که هرگز نیارد گز، انگور بار نپندارم ای در خزانِ، کِشته جو *** که گندم ستانی به وقت درو رطب ناورد چوب خرزهره بار *** چو تخم افکنی، بر همان چشم دار
تكنيكهاي عمليات رواني است كه به مدد گسترش علوم ارتباطات همواره بر پيچيدگي و تعداد آنها افزوده مي شود. چنين وضعيتي شناخت اين گونه تكنيكها و مقابله با آنها را ضرورتي دوچندان بخشيده است. با اين وجود، ممكن است اين تصور به ذهن متبادر شود كه مقابله با تكنيكهاي نظامهاي رسانه اي نيازمند امكانات و تجهيزات رسانه اي قوي و برنامه ريزي كارآمدي است، اما پرسش اساسي اين است كه آيا كشورهايي كه توانايي رسانه اي آنها به اندازه كشور كارگزار نيست محكوم به شكست حتمي در عمليات رواني فراملي هستند؟ پاسخ به اين پرسش منفي است مشروط بر اينكه كشور مقصد به صورت آگاهانه و فعال در اين فرآيند وارد شود و به مقابله بپردازد؛ چه اينكه براي پيشگيري از كاربرد استعماري روشهاي عمليات رواني بر نفوذ و تهاجم به عنوان بهترين دفاع در برابر اين گونه دستكاري ها توصيه مي شود. هم اكنون سياستمداران، كارشناسان ارتباطات و مسائل اجتماعي معتقدند، همان طور كه ذائقه هاي غذايي انسانها پيوسته در حال تغيير و تحول است، ذائقه سياسي نيز در هر عصري تغيير مي كند، بنابراين بايد در برخورد با آن ملاحظات لازم را مدنظر داشت.در اين ميان، نبايد فراموش كرد، تمسك جستن به دين مبين اسلام و زدودن غبارهاي افراط و تفريط از چهره نوراني آن، مي تواند از مهمترين راهكارهاي مصون سازي در مقابل عمليات رواني دشمن باشد. با بررسي آيات و احاديث درمي يابيم كه دين اسلام بي ترديد پاسخگوي تمام نيازهاي بشر است، حتي نيازهاي عصر حاضر كه به عصر اطلاعات و ارتباطات شهرت دارد.
*مقابله با فريب دو آيه شريفه سوره بقره به بحث اهميت عمليات رواني اشاره دارد و راه مقابله با آن را نيز ارائه مي دهد. آنجا كه ممكن است دشمن به لطايف الحيلي نزديك شود و قصد اغفال و فريب و يا هر نيت سوء ديگري را داشته باشد، قرآن يادآور مي شود كه مبادا فريب بخوريد و اغفال شويد. در سوره مباركه الحجرات، نيز مي فرمايد: «اي مسلمانان! اگر شخص ناصالحي خبري را به اطلاع شما رساند، به راحتي آن را نپذيريد، در خصوص آن تحقيق كنيد5». در سوره ديگري نيز تأكيد دارد كه حتي ممكن است دشمن خبر راست و درستي را نيز به شما برساند، اما در وراي آن هدفي باطل داشته باشد. باز هم شما(مسلمانان) بايد مواظب چنين حركتهايي باشيد. اين تصريح را در سوره مباركه المنافقون در خطاب به حضرت رسول(ص) دارد كه مي فرمايد: «اي رسول خدا! اگر منافقان آمدند و گفتند، شهادت مي دهيم كه تو رسول خدا هستي، خداوند آگاه است كه تو رسول خدايي و او شهادت مي دهد كه آنها در گفته خود صادق نيستند. اينها ايمان خود را سپر قرار داده اند...». با تأكيدات فراواني كه در قرآن تصريح شده است، درمي يابيم كه بايد پيوسته مواظف اغفال و فريب از سوي حريف باشيم. اميرالمؤمنين علي(ع) نيز در نهج البلاغه تأكيد مي كند كه بايد مواظب سخنان دشمن باشيم كه ممكن است با حرف حق نسبت به فريب ما اقدام كند. براي نمونه در خطبه اي خطاب به خوارج مي فرمايد: «... آري، حرف حقي است كه اراده باطل از آن مي شود، درست است كه حكم نيست جز از آن خدا، ولي ...».
«نشانه انسان عاقل اين است كه هر چه را مي داند نگويد.» حضرت علي(ع)
آيا مي دانيد تخليه تلفني دقيق ترين و آسانترين شيوه جمع آوري اطلاعات براي دشمن است.
هرگاه دو كشور يا دو گروه يا حتي دو طرز تفكر، طوري كنار هم قراربگيرندكه منافع آنها با هم تقابل داشته باشند بخصوص اينكه باهم در تخاصم باشند، مي طلبد كه جهت مقابله با همديگر،اطلاعات و شناخت كافي از اهداف، مواضع، امكانات، توان علمي ياتسليحاتي يا ... وبالاخره كوچكترين مسايل همديگر داشته باشندتا در زمان لازم با برنامه ريزي بر اساس اطلاعات بدست آمده به اهداف خود برسند. كسب اطلاعات و اخبار حوزه تعريف،ازطرق مختلف آشكار و پنهان ميباشد. يكي ازآسان ترين و كم خطرترين شيوه هاي طرف متخاصم براي كسب اطلاعات به صورت مخفيانه استفاده از ابزار فني و مخابراتي مثل تلفن، فاكس،تلكس و اينترنت است و ساده ترين و كم هزينه ترين آن استفاده ازتلفن است. جمع آوري از طريق تلفن را جاسوسي تلفني و به نوعي ديگر كه همراه با فريب باشد تخليه تلفني مي گويند.
:: برچسبها:
تخلیه تلفنی ,
:: بازدید از این مطلب : 542
یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.
این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد. اما اگر در طبقه ای دری را باز می کردند باید حتما آن مرد را انتخاب می کردند و اگر به طبقه ی بالاتر می رفتند دیگر اجازه ی برگشت نداشتند و هرکس فقط یک بار می توانست از این مرکز استفاده کند.
روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند. در اولین طبقه، بر روی دری نوشته بود: “این مردان، شغل و بچه های دوست داشتنی دارند.” دختری که تابلو را خوانده بود گفت: “خوب، بهتر از کار داشتن یا بچه نداشتن است ولی دوست دارم ببینیم بالاتری ها چگونه اند؟”
پس به طبقه ی بالایی رفتند…
در طبقه ی دوم نوشته بود: “این مردان، شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند.”
دختر گفت: “هوووومممم… طبقه بالاتر چه جوریه…؟” طبقه ی سوم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند و در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند.”
دختر: “وای…. چقدر وسوسه انگیر… ولی بریم بالاتر.” و دوباره رفتند…
طبقه ی چهارم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند. دارای چهره ای زیبا هستند. همچنین در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند و اهداف عالی در زندگی دارند” آن دو واقعا به وجد آمده بودند… دختر: “وای چقدر خوب. پس چه چیزی ممکنه در طبقه ی آخر باشه؟”
پس به طبقه ی پنجم رفتند…
آنجا نوشته بود: “این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند! از این که به مرکز ما آمدید متشکریم و روز خوبی را برای شما آرزومندیم!”
:: برچسبها:
خرید شوهر ,
:: بازدید از این مطلب : 520
هـر فرد، خانواده ، تشكيلات و جامعه اى ، كم و بيش ، داراى اسرار و اطلاعاتى است كه ديگران نـبـايـد از آن آگاه گردند، زيرا بر ملا كردن آن براى ديگران ، چه بسا سبب لطمه خوردن يا نابودى گردد. رازهـا نـسـبـت بـه افراد، تشكيلات ، جامعه ها، زمانها و مكانهاى مختلف ، گوناگون بوده و حتى اهـمـيـّت آن نـيز نوسان دارد. گاه مطلبى براى مجموعه اى راز محسوب مى شود كه بايد محفوظ بـمـانـد، ولى هـمـين نوع آگاهى براى مجموعه ديگر نه تنها مخفى كردنش سودى ندارد، بلكه برملا شدنش سودمندتر است . بطور مثال : انـتـشـار عـمـلكـرد و توليد يك كارخانه ، دادن بيلان كار، شيوه استخدام افراد، برنامه آينده ، كـارى عـادى و حـتـى سـودمـنـد اسـت ، ولى چـنـيـن كارى در يك مجموعه نظامى يا اطلاعاتى نوعى خودكشى و انتحار محسوب مى شود.
صاحبدلی را گفتند٬ چگونه راز نگاه می داری؟
گفت: نخست وی را در زندان سینه حبس کرده و سپس به گور دل می سپارمش.
ضرورت رازدارى
هـر فـردى در زنـدگـى فـردى و اجـتـمـاعـى خـويـش ، خـواه نـا خواه مطلبى براى نگفتن دارد كه بـايـستى در نگهدارى آن كوشا باشد، برخى مربوط به خود و برخى مربوط به خانواده يا جـامـعـه و غـيـره است ، بايد هر راز و رمزى در محدوده مجاز خود حفاظت شود. امروزه با توجه به وسـائل قـوى و حـسـّاس جاسوسى و اطلاعاتى و كاربرد آن در سرنوشت ملّتها، ضرورى بودن رازدارى بـديـهـى و شـناخته شده است و گذشته از آنكه فضيلت اخلاقى به حساب مى آيد، در موفقيت و كارآيى زندگى تاءثيرى بسزا دارد.
امير مؤ منان عليه السلام فرموده است : (اَلظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَالْحَزْمُ بِاِجالَةِ الرَّاءْىِ وَ الرَّاءْىُ بِتَحْصينِ الاَْسْرارِ)(203)
پـيـروزى بـسـتـه بـه محكم كارى است و آن هم بستگى به انديشه دارد و انديشه به نگهدارى رازهاست .
در سخنى ديگر، موفقيتها را در سايه رازدارى دانسته و فرموده است : (اَنْجَحُ الاُْمُورِ ما اَحاطَ بِهِ الْكِتْمانُ)(204)
موفقترين كارها آن است كه پنهان كارى آن را فرا گيرد.
و بـر عـكس ، افشاى اسرار سبب عدم موفقيت و حتى باعث سقوط مى شود. چنان كه حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: (اِفْشاءُ السِّرِّ سُقُوطٌ)(205)
برای جنگ نرم اصطلاحات مختلفی وضع شده است. آنچه با عنوان "soft war" یا جنگ نرم مطرح میشود در ادبیات غرب بیشتر به قدرت نرم یا "soft power" شناخته شده است كه زیربنای فكری آن اولین بار توسط جوزف نای به شكلی علمی مطرح شد. مهمترین حوزهی اعمال و تأثیرگذاری قدرت نرم بر طرف مقابل، حوزهی رسانه است. بهرهگیری از رسانهها و امكاناتی كه فرد را قادر میسازد تا برای تأثیرگذاری بر طرف مقابل،بهاِعمالقدرتبپردازد. نگاهی به گذشتهی جنگ نرم نشان میدهد كه در طول تاریخ بشر، از همان ابتدا كه جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت میگرفته تا از شورشهایی كه در مناطق تسخیر شده بهوجود میآمده، جلوگیری شود. زمانی كه چنگیزخان قصد حمله به منطقهای را داشت، موجی از هراس در آن كشور پخش میشد. تجّاری كه از مناطق تحت كنترل چنگیزخان میآمدند، برای دیگران تعریف میكردند كه او چگونه با مردم برخورد میكند و كشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت كند، نابود میشود. بدین ترتیب پیش از ورود چنگیزخان به هر منطقه، روحیهی مردم شكسته شده بود. رومیان و یا اسكندر از مناطقی كه در جنگها عبور میكردند، خودها و زرههای بزرگی را كه چند برابر انسان معمولی بود طراحی كرده و آنها را عمداً در مسیر جا میگذاشتند تا لشكریان مقابل، تصور كنند سربازان آنها غول پیكرند و عملاً روحیهی مقامت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش میدادند. بنابراین هر حركتی كه روحیهی یك ملت را هدف گیرد، عملیات و جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است.
اولین كسی كه روی این مسأله كار كرده است، "سان تزو" است كه در كتاب هنر جنگ نكتهای را مطرح میكند و میگوید: "میشود جنگید، اما مهمترین كار این است كه شما در یك نبرد بدون جنگ، پیروزی را به دست بیاورید!" چیزی كه او مد نظر قرار داده، همان عملیات روانی و جنگ نرم است. باید به استراتژیهای رقیب و روحیهی او حمله كرد؛ بهگونهای كه آنها بپذیرند كه شكست خواهند خورد. اگر كسی در ذهنش بپذیرد كه شكست میخورد، حتماً در دنیای واقه نیز شكست خواهد خورد. زیرا آنچه فرد را به مقاومت تشویق میكند،روحیهاست.
از سوی دیگر، هزینهی جنگ نرم بسیار كمتر از جنگ سخت است. به معاویه میگفتند: چرا اینهمه پول برای خرید افراد و تبلیغات خرج میكنی؟ یكی از پاسخهای معاویه این بود كه هزینهی جنگ، بسیار بیشتر از این است. بنابراین معاویه نیز به گونهای عملیات نرم انجام میداد اما امروزه به شكل علمی به این قضیه پرداخته میشود. بنابر آنچه گفته شد، اگر بخواهیم تعریفی از عملیات و جنگ نرم ارائه دهیم، میتوان گفت: "هر حركتی كه احیاناً به عنوان مقدمهی جنگ نظامی مطرح میشود و روحیهی طرف مقابل را هدف گرفته است" بنابراین تمام برنامهریزیهایی كه در این چارچوب باشد، جنگ نرم تعریف میشود.
در سالهای اخیر جنگ نامتقارن بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفته و بسیاری از مباحث جاری در حوزه سیاستهای دفاعی و امنیتی، از این مقوله تأثیر پذیرفته است. اغلب از اصطلاح نامتقارن برای توضیح مجموعه عوامل پیدا و پنهان در نبردهای بین دو کشور غیر همطراز استفاده میشود. ابعاد جنگ نامتقارن از واقعیتی پرده بر می دارد که بخش دفاعی_ امنیتی از یکسو تحت تأثیر تحولات بیرونی و از سوی دیگر به دلیل دگرگونی های درونی، وضعیتی متفاوت پیدا کرده است. اگر بر این مجموعه عوامل و مؤلفه های فرهنگی و روانی را بیافزائیم مفهوم نامتقارن را پیچیده تر میکند. بنابراین طرح موضوع جنگ نامتقارن در حوزه دفاعی و امنیتی و تحلیل های راهبردی امنیت دفاعی و ملی کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران نشان از اهمیت این موضوع دارد. در این نوشتار با بیان ابعاد جنگ نامتقارن آمریکا و اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران در صدد طرح پاد استراتژی های نامتقارن جمهوری اسلامی ایران( در نوشتار های آتی) در حوزه دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران در قبال جنگ بی قاعده آمریکا و اسراییل هستیم. ارائه الگویی برای دکترین دفاع نامتقارن در حوزه های دفاعی و امنیتی و مؤلفه های آن، موضوعی است که کارشناسان سیاست دفاعی را به بحث و بررسی فرا میخواند.
1-مفهوم جنگ نامتقارن
استراتژی های نامتقارن به نقاط آسیب پذیر حمله می کنند که دولت هدف آنها را نشناخته یا در مقابل تهدیدو رفع آن سرمایه گذاری نکرده است. این استراتژی ها متکی به تدابیر عملیاتی هستند. به علاوه، آنها در خدمت افراد سیاسی یا استراتژیکی هستند که با اهدافی که دولت مورد نظر تعریف می کند یکی نیست. جنگ نامتقارن طبق تعریف وقتی صورت می گیرد که دو اردوگاه جنگی از لحاظ منابع انسانی و منابع مادی کاملاً یا نسبتاً معادله برابری ندارند به گونهای که در یک طرف عنصر قوی و در طرف دیگر عنصر ضعیف قرار دارد.
عنصر تأثیرگذار و تعیین کننده در جنگ نامتقارن اقدام مناسب، وجود سازماندهی و تفکر متفاوتی نسبت به حریفان برای به حداکثر رساندن برتری خود و در نهایت استفاده از نقاط ضعف دشمن و بدست آوردن ابتکارعمل در میدان نبرد است. در حقیقت نامتقارن ها را میتوان در ابعاد و حوزه های مختلفی یافت و خلق نمود. باید موارد اعمال فشار و بوجود آوردن تهدید علیه دولت هدف را مشخص کرد و با این فرصت می توان در سطح تاکتیکی و استراتژیکی و نیز در حوزه ی سیاسی، فرهنگی و روانی به وضعیت و شرایط نامتقارن دست یافت.
نامتقارن ممکن است استراتژیکی، عملیاتی یا ترکیبی باشد. همچنین می تواند مستلزم روش ها، تکنولوژی ها، ارزش ها، سازمان ها، دورنمای زمانی و یا ترکیبی از این ها در یک پروسه کوتاه مدت یا بلند مدت باشد. ممکن است مجزا بوده یا بتوان آن را همراه با رویکرد های متقارن تعقیب نمود. سرانجام اینکه ممکن است هم دارای بعد روانی و هم فیزیکی باشد. با تدوین یک دکترین دفاع نامتقارن می توان برابری نظامی را با ایجاد اختلال در اتحاد دشمن به برتری تبدیل نمود. جنگ نامتقارن ایجاد اختلال در ارتباطات روحی، اطلاعاتی، فضایی، استراتژیکی و لجستیکی را هدف قرار می دهد. انواع تسلیحات جدید، ترکیبات جدید، و الگوهای پدافند دفاعی و امنیتی متفاوت می تواند عدم تقارن را بوجود آورد. اما جنگ نامتقارن مطمئناً تنها به بخش نظامی محدود نمی شود. ابعاد سیاسی و اخلاقی، اطلاعاتی، فضایی و شناختی نکات بالقوه ای را برای عدم تقارن های ویرانگر ارایه می کند.
مادر مثل مداد می ماندکه هر لحه تراشیدن و تمام شدنش را میبینی ! اما پدر, مثل خودکار می ماند و شکل ظاهریش تغییر نمی کند و !فقط یک دفعه می بینی دیگر نمی نویسد!
:: برچسبها:
پدر ,
مادر ,
:: بازدید از این مطلب : 571
يكم -انقلاب هاي رنگين: نامي است كه به طور گروهي به دسته اي از تحركات مربوط به هم اطلاق شده است كه در بسياري از كشورهاي بلوك شوروي سابق به وقوع پيوسته است. وجه مشترك تمام اين حركات مبارزاتي منفي هستند كه عمدتا بر ضد حكومت هايي كه خود را متعصب و ديكتاتوري نشان داده اند، به كار گرفته مي شوند. مخالفين به طور كلي از دموكراسي و آزادي دفاع كرده اند. در تمام حالات، يك رنگ يا گل خاص به عنوان نما مورد استفاده قرار گرفته است. دوم- عوامل انقلاب هاي رنگين: براساس واقعيت هاي موجود سازمان هاي غيردولتي (NGOها) نقش بسيار مهمي در اين انقلاب ها داشته اند. در تمام حالات، اكثريت شركت كنندگان را جوانان و سازمان هاي دانش آموزي در كنار ساير شهروندان تشكيل مي داده اند. تاكنون اين حركات مخالف در صربستان و مونتنگرو (سقوط رئيس جمهور ميلوسويچ در سال 2000)، گرجستان (عزل رييس جمهور ادوارد شوارد نادزه در انقلاب «رز» 2003)، اكراين (انقلاب نارنجي سال 2004 و سقوط ويكتور يانوكويچ) و قرقيزستان (فرار رييس جمهور عسكر آقايف در انقلاب لاله در سال 2005) با موفقيت روبه رو شده است. در تمام حالات الگوي اتفاقات كم و بيش مشابه بوده است. در تمام اين موارد، به دنبال برگزاري انتخابات بحث برانگيز، مخالفت هاي گسترده خياباني منجر به عزل يا سقوط يا فرار رهبراني شدند كه از سوي مخالفين ديكتاتور شناخته شده بودند. اين وقايع نشان مي دهد كه امروزه موج تغييرات در جمهوري هاي شوروي سابق قويتر شده است. تمايل آمريكا به كنترل مناطق اتحاد جماهير شوروي سابق واضح و آشكار است از اين رو بسياري از تحليلگران معتقدند كه اين انقلاب ها كودتاي ساخت آمريكا بوده اند كه بر نقش سفراي ايالات متحده در داخل اين كشورها همانند نقشي كه NGOها به ويژه موسسه جامعه باز متعلق به جروج سوروس ايفا كردند، تاكيد مي كند.
آسیبهای اجتماعی و فرهنگی، جامعه را در مسیر فروپاشی و تزلزل قرار داده، علایق ملی و روابط اجتماعی را به ویژه در میان خانوادهها مختل میکند. آسیبهای سیاسی آن نیز حاکمیت واقتدار دولتها را با تنش مواجه میکند. از این رو، پرداختن به آسیبهای پدیده نوینی چون اینترنت و فضای سایبر، از لوازم مهم دور ماندن از خطرات و صدمات آن است.
فضای سایبر چیست؟ سایبر(cyber) واژه ای است بر گرفته از لغت «kybernetes» به معنای سکاندار یا راهنما و نخستین کسی که واژه فضای سایبر را به کار برد، ویلیام گیتسون نویسنده داستان¬های علمی- تخیلی، در کتاب نورومنسر (neuromancer) بود. فضای سایبر یا فضای مجازی (Cyber Spase) در تعریف برخی نویسندگان عبارت است از: «مجموعه ای از ارتباطات درونی انسان ها از طریق رایانه و وسائل مخابراتی بدون در نظر گرفتن جغرافیای فیزیکی است.» (۱) البته شاید بهتر باشد آن را چنین تعریف کنیم: «محیط الکترونیکی واقعی است که ارتباطات انسانی به شیوه ای سریع، فراتر از مرزهای جغرافیایی و با ابزار خاص، خود؛ در آن، زنده و مستقیم روی میدهد». قید «واقعی»، مانع از این است که تصور شود مجازی بودن این فضا به معنای غیر واقعی بودن آن است؛ چرا که در این فضا نیز همان ویژگیهای تعاملات انسانی در دنیای خارج همچون مسئولیت وجود دارد. ضمن این¬که فضای سایبر در واقع یک «محیط» است که ارتباطات در آن انجام میشود؛ نه صرف مجموعه ای از ارتباطات. از سوی دیگر، این ارتباطات گرچه ممکن است در همه حال بر خط (On Line) نباشد، ولی زنده و واقعی و مستقیم است. از این رو، تأثیر و تأثر بالایی در این روابط رخ میدهد.
امروز تعداد45 شهید عزیز کشورمون از مرز تمرچین شهرستان پیرانشهر استان ـآذربایجان غربی با استقبال پر شور مردم وارد کشور شد بچه های ارتش دست مریزاد با موزیک و احترام های نظامی خوبی از این شهدای پاک پیکر استقبال کردند.
دومين فرزند برومند حضرت علي و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ايشان باد، در خانه وحي و ولايت چشم به جهان گشود.
چون خبر ولادتش به پيامبر گرامي اسلام (ص ) رسيد، به خانه حضرت علي (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بياورد. اسما او را در پارچه اي سپيد (2) (س ) آمد و اسما پيچيد و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامي به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهاي اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش ، امين وحي الهي ، جبرئيل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اي رسول خدا، اين نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبير) چون علي براي تو بسان هارون (5) که به عربي (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار. (4)براي موسي بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پيغمبران هستي .
و به اين ترتيب نام پرعظمت "حسين " از جانب پروردگار، براي دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندي را براي کشت ، و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موي سر او (6) فرزندش به عنوان عقيقه (7) نقره صدقه داد.
حسين (ع ) و پيامبر (ص )
از ولادت حسين بن علي (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفي که پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز مي داشت ، به بزرگواري و مقام شامخ پيشواي سوم آگاه شدند. سلمان فارسي مي گويد: ديدم که رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوي خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگواراني ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاي خدايي که نه نفرند و خاتم ايشان ، (8) قائم ايشان (امام زمان "عج ") مي باشد.
انس بن مالک روايت مي کند: وقتي از پيامبر پرسيدند کدام يک از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي داري ، فرمود:
بارها رسول گرامي حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد و (9) حسن و حسين را، (10) آنان را مي بوييد و مي بوسيد. ابوهريره که از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عين حال اعتراف مي کند که : "رسول اکرم را ديدم که حسن و حسين را بر شانه هاي خويش نشانده بود و به سوي ما مي آمد، وقتي به ما رسيد فرمود هر کس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست (11) داشته ، و هر که با آنان دشمني ورزد با من دشمني نموده است .
عالي ترين ، صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوي و ملکوتي بين پيامبر و حسين را مي توان در اين جمله رسول گرامي اسلام (ص ) خواند که فرمود: "حسين از من و من از (12) حسينم
حسين (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپري شد، و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقاي پروردگار شتافت ، مدت سي سال با پدر زيست . پدري که جز به انصاف حکم نکرد، و جز به طهارت و بندگي نگذرانيد، جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدري که در زمان حکومتش لحظه اي او را آرام نگذاشتند،همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام اين مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي کرد، و در چند سالي که حضرت علي (ع ) متصدي خلافت ظاهري شد، حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامي ، مانند يک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارش مي کوشيد، و در جنگهاي "جمل "، "صفين " و "نهروان " شرکت و به اين ترتيب ، از پدرش اميرالمؤمنين (ع ) و دين خدا حمايت کرد و (13) داشت . حتي گاهي در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي کرد.
در زمان حکومت عمر، امام حسين (ع ) وارد مسجد شد، خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن مي گفت . بلادرنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: "از منبر (14) پدرم فرود آي ....
امام حسين (ع ) با برادر
پس از شهادت حضرت علي (ع )، به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع )مامت و رهبري شيعيان به حسن بن علي (ع )، فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع )، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) که دست پرورد وحي محمدي و ولايت علوي بود، همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتي بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ ، امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاويه صلح کند و آن همه ناراحتيها را تحمل نمايد، امام حسين (ع ) شريک رنجهاي برادر بود و چون مي دانست که اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين معاويه ، در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش را به بدگويي نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود، امام حسين (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوي معاويه بشکند و سزاي ناهنجاريش را به کنارش بگذارد، ولي امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشي فراخواند، امام حسين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت ، آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه (15) برآمد، و با بياني رسا و کوبنده خاموشش ساخت .
امام حسين (ع ) در زمان معاويه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن علي (ع ) امامت و رهبري شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبري جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد که معاويه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اريکه حکومت اسلام به ناحق تکيه زده ، سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامي و قوانين خداوند است ، و از اين حکومت پوشالي مخرب به سختي رنج مي برد، ولي نمي توانست دستي فراز آورد و قدرتي فراهم کند تا او را از جايگاه حکومت اسلامي پايين بکشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعي مشابه او داشت .
امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشکار سازد و به سازندگي قدرت بپردازد، پيش از هر جنبش و حرکت مفيدي به قتلش مي رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پيشه ساخت که اگر برمي خاست ، پيش از اقدام به دسيسه کشته مي شد، و از اين کشته شدن هيچ نتيجه اي گرفته نمي شد.
بنابراين تا معاويه زنده بود، چون برادر زيست و علم مخالفتهاي بزرگ نيفراخت ، جز آن که گاهي محيط و حرکات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم را به آينده نزديک اميدوار مي ساخت که اقدام مؤثري خواهد نمود. و در تمام طول مدتي که معاويه از مردم براي ولايت عهدي يزيد، بيعت مي گرفت ، حسين به شدت با او مخالفت کرد، و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و ولي عهدي او را نپذيرفت و حتي گاهي (16) سخناني تند به معاويه گفت و يا نامه اي کوبنده براي او نوشت .
معاويه هم در بيعت گرفتن براي يزيد، به او اصراري نکرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...