به گزارش فارس به نقل از پايگاه خبري مفكرة الاسلام، "عامر عبدالمنعم " نويسنده مصري و سردبير سايت "العرب نيوز " در مقالهاي به بررسي اوضاع و شرايط آمريكا پرداخته و 22 دليل براي فروپاشي قريبالوقوع اين امپراطوري ذكر ميكند.
نويسنده پيش از اين در مقالهاي از مرگ آمريكا سخن به ميان آورده بود، عبدالمنعم ميدانست اين دولت جنگطلب هماكنون لحظات پاياني و سقوط خود را ميگذراند و به مانند يك گاو قرباني شده، صداي زجرآوري از خود در آورده و با دستها و پاهاي خود ضربات نااميدانهاي به چپ و راست ميزند تا هر آنچه پيرامونش است را بترساند. شايد آنانكه با چشمان بسته به او نزديك ميشوند احساس كنند اين گاو ضرباتي قوي دارد، اما آنانكه در فاصله دورتري از اين گاو زخمي ايستادهاند، پايانش را نزديك ديده و حالات كنونياش را مرگ و نابودي ميدانند. نويسنده ميگويد: زمانيكه مقاله پيشين خود با عنوان "آمريكا مرد " را نوشتم، به دنبال كشف يك حقيقت براي ملت خود بودم؛ حقيقتي كه رسانهها، با ايجاد ابهام و سروصداي تبليغاتي به دنبال آن است تا نگاهها را از افول آمريكا و پايان امپراطوري شرور آن دور نگاه دارد. عكسالعمل و جوابيه فرماندهي مركزي ايالات متحده آمريكا نسبت به مقاله اين نويسنده مسئلهاي غيرمعمول بود كه باعث تعجب شد؛ به نظر ميرسد براي اين قوم قابل تحمل نبود كسي دست بر روي حقيقتي كه متوجه ايشان است بگذارد، چرا كه گشودن چنين بابي منجر به شورش و خيزش منطقه عليه سلطه آمريكا خواهد شد و آمريكا را وادار به خروج از كشورهاي منطقه خواهد كرد تا باقيمانده دستان آغشته به خون اين كشور، از جهان اسلام عقب كشيده و آمريكا مجبور شود به خود پرداخته و زخمهاي خود را درمان كند و در وراي اقيانوس سر به لاك خود فرو برد، به منافع فرزندان خود بيانديشد و به فراهم نمودن آموزش و سلامت شهروندان خود بپردازد. طول عمر آمريكا فقط بسته به ميزان شير و خوني است كه حاكمان عرب و مسلمان در اختيارش قرار ميدهند؛ كه اگر خدمتهاي اين اعراب (كه آن را از ملت خود دريغ كردند) نبود، بزرگي آمريكا و رژيم صهيونيستي تا به امروز ادامه نمييافت؛ اما حكمت خداوند بود كه آمريكا باقي بماند و به دست ملت مستضعف عراق و افغانستان نابود شود. افغانستان فقيرترين كشور اسلامي است كه اتحاد جماهير شوروي را ساقط كرد و امروز همين كشور آمريكا را در هلمند و قندهار شكست داده است؛ اين اتفاق در زماني روي داد كه استخوانهاي ارتش آمريكا در فلوجه و الانبار به دست ملتي كه بيش از يك دهه است از محاصره رنج ميبرد خرد شد و قدرت نظامي ارتش آمريكا شكست خورد تا بدين ترتيب شكست نظامي آخرين صحنه سقوط اين امپراطوري باشد.
اين گزارش در ادامه پاسخ آمريكا به مقاله پيشين خود را مورد نقد قرار مي دهد و مينويسد: در اين پاسخ آمده است: اين جنگها انتخاب ما نبوده و ايالات متحده ناچار به دفاع از خود شده " كه البته اين يك مغلطه بزرگ است... و با نظر باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا، تناقض دارد؛ اوباما جنگ افغانستان را متفاوت از عراق دانسته و آن را اينگونه توصيف ميكند: " جنگي ابلهانه، جنگي عجولانه، جنگي كه به جاي منطق متكي بر احساس است و به جاي تكيه بر اصول مبتني بر انگيزههاي سياسي ميباشد "... به دليل موضعگيري باراك اوباما نسبت به اين جنگ، مردم آمريكا وي را انتخاب و جرج بوش مورد نفرين و لعنشان قرار گرفت. رئيس جمهور پيشين آمريكا نتوانست از دليل خود مبني بر آغاز جنگ دفاع كند؛ وي در كنار "جان مك كين " نامزد انتخاباتي از حزب خود نيز حاضر نشد تا مبادا تأثير منفي بر رقابت انتخاباتياش داشته باشد. اگر همان گونه كه به نظر ديدهبانهاي دولت ايالات متحده، جنگ افغانستان يك ضرورت براي دستيابي به بن لادن بود، جنگ عراق براي چه در گرفت؟ آيا صدام ارتباطي با القاعده داشت؟ آيا صدام در حمله به برجهاي تجاري نقشي داشت؟ سلاحهاي كشتار جمعي كه بهانه راهاندازي جنگ بود كجاست؟ در اينجا لازم است به طرح قرن آمريكا براي سلطه بر جهان اشاره كرد... در اينجا طرح و برنامههايي وجود دارد كه مربوط به پيش از جنگ است... هيچ چيز تصادفي نيست...صحبت پيرامون دلايل ديگر توجيهاتي زائد است. اگر اسامه بن لادن متهم است، آيا اين مسئله به آمريكا اجازه ميدهد بدون تحقيق و بررسي، به افغانستان حمله و شهرها را نابود سازد؟ اگر اطلاعاتي وجود دارد كه روند اتهام را تغيير ميدهد، چرا دادگاهي ويژه اسامه بن لادن ترتيب داده نشد؟ نكته دوم اين پاسخ حاكي از آن است كه حضور آمريكا در اين دو كشور تنها منحصر به هدفگيري افراطگراها بوده است. ما سوال ميكنيم: آيا موشكها و بمبهاي كور، فرقي ميان تندرو و غيرتندرو قائلاند؟ آيا بمبي كه "فرش " نام دارد و هر موجود زندهاي را در اطرافش هلاك ميكند، تندروها را از بقيه جدا ميسازد؟ آيا بمبهايي كه توسط هواپيماهاي بدون سرنشين پرتاب ميشوند، ميان قربانيان فرقي قائلاند؟ نويسنده ميافزايد: اگر هم منظور شما از تـندورها، طالبان و القاعده است، آيا تمام كساني را كه در افغانستان به قتل ميرسانيد نيز از تندروها هستند؟ يا آنكه بنا بر مدارك ويكيليكس بر اين جنايات، شهروندان افغان را به نابودي كشانديد. تندروهاي عراق كجا هستند؟ بيش از يك مليون عراقي را كشتيد، صدها هزار نفر را شكنجه كرديد و در حق شهروندان مرتكب جنايت شديد، زندانيان مرد و زن را به بدترين شكل ممكن مورد شكنجه قرار داديد و زندان "ابوغريب " خود شاهدي بر اين مصيبت بشري است... زندان گوانتانامو نيز به همين شكل. ناتواني از توجيه جنگ عراق، نويسنده جواب را بر آن داشت با تمركز بر روي مسئله افغانستان سخن از دستاوردهايي خيالي زده و با سرعت از مسئله عراق بگذرد. نكته سوم جوابيه كاخ سفيد اين است كه عقبنشيني آمريكا از عراق مبتني بر امضاي يك تفاهمنامه امنيتي با عراق بود. نويسنده اين جوابيه معتقد است "واگذاري مأموريتهاي امنيتي به عراقيها و پايبندي آمريكا به اين مسئله دليل پيروزي اين كشور بر خشونت تندروها ميباشد. " به عبارت ديگر، عقبنشيني نيروهاي آمريكايي به دليل حملات مقاومت و شكست ارتش آمريكا نيست كه البته اين سخن از منطق و واقعيت به دور است؛ اين تفاهمنامه وسيلهاي براي حفظ آبروي نيروهاي آمريكايي بود و تصميم عقبنشيني كه پيش از اوباما در زمان بوش اتخاذ شد، بعد از آني بود كه عراق به گورستان سربازان آمريكايي تبديل شده بود و يك سوم تجهيزات آمريكايي به دست نيروهاي مقاومت عراق از بين رفته بود. زماني كه در اين جوابيه سخن از افغانستان ميشود، با افتخار افزايش شمار نيروهاي آمريكايي و افزايش تلاش براي آموزش نيروهاي افغان ياد ميشود و چنين پنداشته ميشود كه آلمان، انگلستان و جمهوري چك اعلام افزايش نيرو كردهاند كه البته اين درست نيست. اوباما بارها اعلام كرد آغاز واگذاري مأموريتهاي امنيتي به نيروهاي افغان در نيمه سال 2011 انجام خواهد شد و اين جوابيه معتقد است اين مطلب دلالت بر پيروزي است و نه شكست!! نويسنده اين مقاله اظهار ميدارد، فرار كردن چگونه ميتواند پيروزي باشد؟ اين تناقض چيست؟ اعزام نيروهاي بيشتر و همزمان دم از عقبنشيني زدن، نشانه اشتباهات ناشي از ضررهاي واقعي است كه نميتوان آنها را ناديده گرفت. از جمله مغالطه كاريهاي فرماندهي مركزي ايالات متحده در جوابيه آن اين است كه آنها سعي دارند اينگونه القا كنند كه ارتش آمريكا، ايالات متحده را ترك و براي ساخت عراق و افغانستان فداكاري كرد! به گونهاي كه دم از اجراي طرحهاي عمراني مانند ساخت مدارس، بيمارستان، نيروگاههاي برق و راه و... در عراق و افغانستان ميزنند، گويي كه شرايط زندگي براي شهروندان اين دو كشور بهبود يافته؛ سخني كه نيازي به شرح و توضيح ندارد. عراق بعد از حمله اشغالگران به ويرانه بدل شده و شبكههاي ماهوارهاي اين مصيبت و رنج را به تصوير ميكشند. افغانستاني كه طبق اين جوابيه ادعا ميشود، خدمات بهداشتي در آن از 8 درصد در سال 2002، هماكنون به بيش از 83 درصد رسيده است، ادعاي دروغي است، چرا كه نيروهاي آمريكايي و نيروهاي وابسته به ناتو تنها بر كمتر از 20 درصد سرزمينهاي افغانستان تسلط دارند، به عبارت دقيقتر تنها بر مراكز استانها تسلط دارند؛ نتايج انتخابات اخير كه در 20 درصد از اين بخشها برگزار شد و تنها 10 درصد مردم افغانستان در آن شركت كردند منعكس كننده اين مطلب ميباشد؛ پس چگونه ممكن است خدمات به بيش از 83 درصد مردم افغانستان ارائه شده باشد.
روزنامه انگليسي اينديپندنت اعلام كرد، استعفاي ژنرال "استنلي مككريستال " فرمانده پيشين نيروهاي آتلانتيك شمالي و ارتش آمريكا در افغانستان نتيجه ارزيابي غلط وي از حملات نظامي افغانستان بود كه چند روز پيش از استعفاي خود آن را به وزراي دفاع كشورهاي عضو ناتو ارائه كرده بود. ژنرال مككريستال گزارشي مهمي از جنگ منتشر ساخت و افزايش تمرد نرم در اين جنگ را مورد توجه قرار داد، وي همچنين تحقق هرگونه پيشرفتي را طي چند ماه آينده بعيد دانست. در گزارش مككريستال آمده، تنها 5 منطقه از 116 منطقه افغانستان جزو مناطق امن، ثبت شدهاند، درحاليكه ساير مناطق از ناامني رنج ميبرند؛ 40 منطقه نيز جزو مناطق خطرناك يا بسيار ناامن به شمار ميآيند، به عبارتي بيش از نيم ميليون سرباز آمريكايي و افغاني تحت امر نيروهاي اشغالي تنها بر 5 منطقه تسلط دارند و طالبان بر 111منطقه ديگر حكومت ميكنند، پس نيروهاي آمريكايي چگونه ميتوانند به 83 درصد مردم افغانستان خدمترساني كنند. در اين جوابيه آمده كه ارتش آمريكا با ارائه مراقبتهاي بهداشتي توانسته ميانگين مرگ و مير كودكان تازه متولد شده و زير 5 سال را كاهش دهد و تنها در سال 2008، توانسته از 85 هزار كودك مراقبت كند. آيا ارائه اين برنامهها توسط يونيسف نيازمند حضور 150هزار سرباز در اين كشور است؟!
با اين وجود، گزارشهاي بينالمللي و مطالبي كه روزانه در رسانههاي آمريكايي و غربي پيرامون اوضاع بهداشت در اين دو كشور ارائه ميشود، اين ادعاها را انكار ميكند؛ بعنوان مثال: - سازمان بهداشت جهاني ماه گذشته اعلام كرد، وبا در افغانستان منتشر شده است. - افغانستان يكي از 4 كشوري است كه با وجود ريشهكني فلج اطفال در جهان، همچنان از اين بيماري رنج ميبرد؛ فلج اطفال از بيماريهاي عفوني است كه ميتواند منجر به مرگ شود؛ كساني كه واكسينه نشوند به اين بيماري مبتلا شده و درماني نيز ندارد. - بنا به گزارش سال 2008 كميسارياي مستقل حقوق بشر در افغانستان، با وجود كمك 35 ميليارد دلاري كشورهاي خارجي به افغانستان از زمان اشغال اين كشور در سال 2001، حدود 600هزار كودك خياباني به دليل شدت جنگ و فساد از حمايت و مراقبت محروم شدهاند. نبايد فراموش كرد، شمار افرادي كه توسط نيروهاي آمريكايي و همپيمانانش در افغانستان به قتل ميرسند، كمتر از يك ميليون نفر نيست. اگر از افغانستان بگذريم، اوضاع سلامت و بهداشت در عراق به ويژه در فلوجه به دليل بكارگيري چندين تن اورانيوم غنيشده و گسترش سرطان، نقص نوزادن و جنينها، به مراتب خطرناكتر است.