کشور ایران به دلیل واقع شدن در منطقه خاورمیانه با مخاطرات، چالشها و تحولاتی عمده در محیط امنیتی خود رو به رو است. وجود ترتیبات امنیتی منطقهای در اکثر مناطق جهان موجب شده است که کشورهای آن مناطق از سطحی مناسب از ثبات و امنیت برخوردار شوند. خاورمیانه یکی از مناطق استثنایی جهان به شمار میرود که هنوز هیچ گونه ترتیبات امنیتی توافق شده و پایداری در آن ایجاد نشده است. این منطقه همچنان با حجم وسیعی از بیثباتی و ناامنی مواجه است و حتی با وجود موفقیت مناطق عمده جامعه بینالملل و کشورهای منطقهای در استقرار نظام امنیتی جامع و پایدار و با وجود برخی تلاشهای انجام گرفته، هنوز هیچ گونه نشانهای جدی از استقرار این گونه نظام امنیتی در محیط پیرامونی ایران به چشم نمیخورد.
عدم شکلگیری نظام امنیتی فراگیر و پایدار و تداوم ناامنی و بیثباتی در عرصه خاورمیانه با عوامل متعددی در ارتباط است که از آن جمله موقعیت ژئوپولیتیک خاورمیانه و منابع عظیم نفت و گاز در آن و در نتیجه، تقویت حضور قدرتهای فرامنطقهای در محیط پیرامونی ایران، افراطگرایی، تنشهای قومی، فرقهای و تروریسم، دولتهای ضعیف و شکننده و عدم اعتماد بازیگران منطقهای به یکدیگر حائز اهمیت است. با توجه به شرایط و ویژگیهای خاص منطقه خاورمیانه و تأثیرگذاری عوامل مختلف در سطوح فروملی، ملی، منطقهای و فرامنطقهای در امنیت آن، هرگونه ترتیبات امنیتی موفق مستلزم در نظر گرفتن تمامی عوامل و مؤلفههای فوق با رویکردی تدریجی و فراگیر است. در این نوشتار ابتدا به الگوهای امنیت منطقهای و چالشهای امنیتی در محیط پیرامونی ایران خواهیم پرداخت و سپس رویکرد امنیتی ایران در ابعاد و حوزههای مختلف محیط پیرامونی آن، با توجه به این الگوها و چالشها مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
امروزه با توجه به تحولات سالهاي اخير و فروپاشي نظام دو قطبي و به پايان رسيدن دوران جنگ سرد، با عنايت به وجود واحدهاي سياسي مستقل (كشور ـ ملتها)(1) يكي از بنيادي ترين و مهمترين مسائل و موضوعات عرصة سياست، استراتژي و روابط بين الملل است. از توان و قدرت اين واحده تحت عنوان قدرت ملي(2) ياد مي شود. قدرت ملي هر واحد سياسي تعيين كنندة اهداف و مصالح ملي آن است، به گونه اي كه رهبران و سياستمداران هر واحد تنها با بررسي و سنجش ، تحليل و تبيين تواناييها و امكانات بالقوه و بالفعل جامعة خود مي توانند به ، تشخيص، تعيين و حفظ اهداف و مصالح ملي خود نايل آيند. هدف هر واحد سياسي، همان قدرت در سطح آن واحد يا به طور اخص قدرت ملي است. در جهان امروز، رابطة ميان قدرت ملي و اهداف ملي رابطة ميان متغير و تابع است؛ يعني هر تحولي در قدرت ملي باعث تحول در اهداف ملي مي گردد. اين رابطه به اين صورت بيان مي شود. هر چند قدرت ملي موضوع اصلي هنر و دانش استراتژي است ، ولي در اين ميان قدرت نظامي، هرچند تحولات دهه هاي اخير از اهميت سابق آن كاسته است ، آشكارترين بعد قدرت ملي است. قدرت نظامي به دليل آنكه محسوس تر، عملي تر و آشكارتر از ساير ابعاد قدرت است، اهميتي بسزا و چشمگير دارد . يعني هنوز هم در تعيين امنيت ملي يك كشور ، بويژه امنيت خارجي، مقابله با تهديدات بيگانگان و عامل اساسي و تعيين كننده محسوب مي شود.قدرت نظامي بويژه در زمانها و موقعيتهاي حساس نظير بحران، جنگ، شورش و نقش بارزتري را بازي مي كند و ساير ابعاد قدرت را به خدمت خود مي گيرد. همچنين هر چند بدون شناسايي ساير ابعاد قدرت و بررسي، تحليل و مشخص آنها نمي توان به طور كامل و دقيق به شناسايي و تحليل قدرت نظامي يك كشور ـ بويژه در جهان معاصر ـ پرداخت، ولي در زمانهاي حساس و بحراني به دليل آنكه ساير اجزا و ابعاد قدرت، تحت الشعاع قدرت نظامي قرار مي گيرند، حدوداً شناخت توان ملي يك كشور از طريق تجزيه، تحليل، بررسي و محاسبة قدرت نظامي آن ميسر مي گردد. با توجه به آنچه بيان گرديد، در اين تحقيق هدف ما بررسي و تجزيه و تحليل عناصر نظامي قدرت ملي يا به عبارت ديگر عناصر قدرت نظامي يك ملت و تعيين شاخصهاي سنجش آن مي باشد. در اين ميان، به ساير عناصر قدرت نيز اجمالاً اشاره خواهد شد.
امروزه با توجه به وسعت دنیای ارتباطات و فن آوری های اطلاعاتی و گسترش رسانه های اینترنتی و مجازی ، تهاجم کشورهای استکباری از حالت جنگ نظامی و سخت (Hard war ) خارج و به جنگ نرم(soft war ) تغییر ماهیت داد ه است.
جنگ نرم به هر گونه اقدام روانی و تبلیغاتی گفته می شود که هدف آن جامعه یا گروه است و عمده تفاوت آن با جنگ سخت (نظامی ) ، عدم درگیری و استفاده از سلاح های نظامی می باشد زیرا در جنگ نرم از سلاح های تبلیغاتی ، اعتقادی استفاده می شود؛ به تعبیر دیگر جنگ نرم استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن است، به منظور تاثیر گذاری بر عقاید ، فرهنگ ، سیاست ، احساسات ، تمایلات ، رفتار و مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی می شود است.
جنگ نرم مسئله ی نوینی نبوده و از سبقه ی تاریخی برخوردار می باشد، بدان صورت که در ابتدا چهره ی ساده ای داشته یعنی به صورت شایعه پراکنی،دروغ و اهانت بوده اما با گذشت زمان و تحولات و پیچیدگی های روز افزون اجتماعی، این رویکرد نیز پیشرفت نموده و از پیچیدگی، ظرافت و تاثیر گذاری بیشتری برخوردار گشته است، حال این تفکر که حمله رسانه های مخالف به جبهه ی جمهوری اسلامی ایران در جنگ نرم از سال 1388 ( پس از انتخابات ریاست جمهوری ) آغاز شده است تفکری کاملاً خام و عبث است.
جنگ نرم به هر گونه اقدام روانی و تبلیغاتی گفته می شود که هدف آن جامعه یا گروه است و عمده تفاوت آن با جنگ سخت (نظامی ) ، عدم درگیری و استفاده از سلاح های نظامی می باشد زیرا در جنگ نرم از سلاح های تبلیغاتی ، اعتقادی استفاده می شود
ازآنجایی که دشمن بر اساس تجربه دریافته است که تغییر نظام و افکار عمومی، دیگر به هیچ عنوان با روش هایی از قبیل جنگ نظامی و زور تحقق نمی یابد؛ به طراحی جنگ نرم و اشاعه ی تفکر لیبرال دموکراسی پرداخته و بدان دلیل که این نوع جنگ هنوز هم تا حدودی در میان مردم ناشناخته است، اکثرا به خطرات این جریان واقف نیستند و چون جنگ نرم از ظرافت خاص و مراحل متنوعی برخوردار است، با عوام فریبی و به آهستگی پیش می رود ناخود آگاه به دام آن گرفتار می شوند.
مقصود از «جنگ اطلاعاتی»، عملیاتهای تهاجمی و تدافعی است که توسط سازمانهای تشکیلاتی یا فردی با سیاستهای خاص و اهداف راهبردی برای بهرهبرداری و یا تخریب اطلاعات موجود در رایانهها یا شبکه اینترنت و دیگر سیستمهای اطلاعات شبکهای به کار گرفته میشود.
جنگ اطلاعاتی یک ویژگی درگیریهای نظامی است که سامانههای اطلاعاتی به طور مستقیم یا غیرمستقیم مورد تهاجم واقع شده یا از آنها دفاع میشود تا بدین ترتیب دادهها، دانش، باورها یا پتانسیل جنگجوئی دشمن افت کرده یا کاملا نابود شود و در عین حال دادهها،دانش، باورها و میل جنگجوئی نیروهای خودی حفظ شود.
دایره المعارف "ویکی پدیا" پس از معرفی جنگ فرماندهی و کنترل جامع ترین تعریف ممکن را برای جنگ اطلاعات ارائه می دهد:"جنگ فرماندهی و کنترل عبارت است از کاربرد یکپارچه امنیت عملیات، فریب نظامی، عملیات روانی، جنگ الکترونیک و تخریب فیزیکی برای تاثیرگذاری، افت کیفیت، یا تخریب توانمندیهای فرماندهی و کنترل دشمن و در عین حال حفاظت از توانمندیهای فرماندهی و کنترل خودی در برابر اقدامات مشابه دشمن. زمانی که هدف اصلی چنین جنگی چیزی بیش از فرماندهی و کنترل و ارتباطات دشمن باشد از اصطلاح عمومی تر جنگ اطلاعاتی استفاده میشود که در سطوح غیرنطامی همچون جنگ دیپلماسی و سیاسی و دیگر اشکال ارتباطات نیز کاربرد دارد.
امنیت اطلاعاتی: امنیت اطلاعاتی عبارت است از فرایند شناسایی و تحلیل اطلاعاتی که برای عملیات های نیروهای خودی حیاتی می باشد و شامل موارد زیر است:
شناسایی اطلاعاتی که سامانه های اطلاعاتی دشمن می توانند آن را مشاهده نمایند.
تعیین شاخصهایی که نشان میدهد سامانههای اطلاعاتی مهاجم چگونه اطلاعات حیاتی را در زمان مناسب برای بهرهبرداری نیروهای دشمن استخراج میکنند.
گزینش و اجرای اقداماتی که آسیب پذیری برای اقدامات نیروهای خودی را در برابر سوء استفاده نیروهای دشمن از بین برده یا کاهش میدهند.
اصطلاح جنگ اطلاعاتی برای نخستینبار در سال 1975 میلادی مورد استفاده قرار گرفت و کشور های پیشرفته در زمینه تکنولوژی به اهمیت آن پی بردند و تلاش کردند در زمینههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی آن را بکار ببرند.
امروزه در بسيارى از آثار و نوشته ها از اومانيسم و انسان محورى بسيار سخن به ميان مى آيد و حتى آن را يكى از اركان فرهنگ و انديشه غربى به شمار مى آورند. عده اى با همين ديد به نقد آن انديشه مى پردازند؛ اما كمتر درباره خود اين اومانيسم و تعريف و مراحل و اصول آن سخن گفته شده و تحقيقى به عمل آمده است. همين عدم تحقيق، گروهى را بر آن داشته است تا كسانى را كه به انسان محور بودن فرهنگ و انديشه غرب اشكال وارد مى كنند، متهم به عدم درك درست آن فرهنگ سازند؛ زيرا اومانيسم در دوران جديد مراحل گوناگونى را پيموده و در هر دوره داراى ويژگى هاى خاصى بوده است كه در بعضى موارد، مخالف با برداشت هاى معروف امروزى آن است. در اين مقاله درصدديم تا حدى اين نياز را برآورده سازيم.
تعريف اومانيسم
معناى لغوى: واژه Humanismاز واژه لاتينى humusگرفته شده كه به معناى خاك يا زمين است. اين واژه از آغاز در تقابل با دو دسته از موجودات يعنى موجودات خاكى غير از انسان از يك سو و ساكنان آسمان يا خدايان (deusldivus, divinus) از سوى ديگر قرار داشت. در پايان دوران باستان و قرون وسطا، محققان و روحانيون ميان divinitasبه معناى حوزه هايى از معرفت و فعاليت كه از كتاب مقدس ريشه مى گرفت و humanitasيعنى حوزه اى كه به قضاياى عملى زندگى دنيوى مربوط مى شد، فرق مى گذاشتند. ازآنجاكه اين حوزه دوم بخش اعظم الهام و مواد خام را از نوشته هاى رومى و يونان باستان مى گرفت، مترجمان و معلمان اين آثار كه معمولاً ايتاليايى بودند خود را umanisti«اومانيست ها» ناميدند (Davies, 1997, p. 125-126).
Humanisاصطلاحى است كه در قرن نوزدهم (1808) نخستين بار در آثار انديشمندان آلمانى به كار گرفته شده است و اشاره به نوعى تعليم و تربيت داشت كه توجه به آثار كلاسيك يونانى و لاتين را مدنظر قرار داده بود. در انگلستان واژه اومانيسم اندكى بعد مطرح شد. نخستين سندى كه اين اصطلاح در آن به كار رفت، آثار و نوشته هاى ساموئل تيلور كالريج (Samuel Taylor Coleridge) در سال 1812 بوده است. او در اين آثار واژه اومانيسم را درباره نگرشى مسيح شناسانه به كار برد كه همان اعتقاد به كاملاً انسان بودن عيسى مسيح است. اين واژه براى نخستين بار در سال 1832 در معناى فرهنگى آن به كار رفت (McGrath, 1997, p. 42).
معناى اصطلاحى: تعريف هاى مختلفى از اومانيسم در آثار نويسندگان و در دوره هاى گوناگون يافت مى شود. گاهى به مجموعه اى از مفاهيم مرتبط با طبيعت انسان و ويژگى ها، ارزش ها، قدرت و آموزش او اشاره دارد. گاهى اومانيسم به يك نظام فلسفى ومنسجم و قابل شناخت كه داراى ادعاهاى هستى شناسانه، معرفت شناسانه، انسان شناسانه، آموزشى، زيباشناختى، اخلاقى و سياسى است، اطلاق مى شود. در معناى ديگر اومانيسم به منزله يك روش و مجموعه پرسش هاى تقريبا مرتبط درباره طبيعت و ويژگى انسان ها فهم مى شود (John, 1998, p. 528; Hitchcock, 1982, p. 8-9). گاهى از آن به منزله يك جنبش فلسفى و ادبى نام مى برند كه يكى از عوامل تشكيل دهنده فرهنگ جديد است (فوگل، 1380، ج1، ص 542). همچنين گاهى آن را فلسفه اى مى دانند كه ارزش يا مقام انسان را به رسميت مى شناسد و او را ميزان همه چيز قرارمى دهد (McDowell & Don, 1982, p.76) و به بيانى ديگر سرشت انسانى و حدود و علايق طبيعت آدمى را موضوع در نظر مى گيرد (Abbagnano, 1972, p. 69-70; A. S. P. W, 1971, p. 825-826). بعضى هم معتقدند اومانيسم نه جنبشى ادبى، بلكه جنبشى فكرى و نوعى تحول در ارزش ها و خودآگاهى بيشتر از روح بشر بود. جنبش اومانيسم يا جنبش فكرى انسانى، زمانى آغاز شد كه در پى پيدايش شهرها، روشن فكران شهرى رفته رفته از ارزش هاى والايى كه به تصور آنان، مذهب به آنها تحميل كرده بود، روى گرداندند و به ارزش ملموس ترى در طبيعت و انسان روى آوردند (برونوفسكى و مازليش، 1379، ص 101). در تعريفى ديگر آمده است كه اومانيسم به جنبشى فرهنگى اطلاق مى شود كه در اروپا بر اثر آشنايى با فرهنگ باستانى ـ رومى، مى كوشيد تا آرمان فرهنگى تازه اى مبتنى بر آرمان فرهنگى باستانى ـ در برابر آرمان فرهنگى قرون وسطايى ـ به چنگ آورد. به سخن ديگر، هدف اين جنبش عبارت بود از شكوفا ساختن همه نيروهاى روحى و درونى آدمى و پديد آوردن انسان خودآگاه و رهايى علم و زندگى اخلاقى و دينى آدميان از قيموميت كليسا (بوكهارت، 1376، ص 32).
با پیشرفت علوم ، رشد فکری ، رسیدن بشر به تکامل عقلی و تکامل علمی،ابتدا در جهان مسیحیت، سپس در جهان اسلام،نظریه ای مبنی بر محدودیت قلمرو دین، بنام سکولاریسم مطرح شد، که رسالت اصلی دین را تنها در قلمرو فردی و معنوی بشر خلاصه میکرد، و مسائل اجتماعی را خارج از دایره دین می دانست؛ اکنون در جامعه ای در حال گذار ما ،این نظریه به قوت تمام طرح شده و ما شاهد این مباحث در رسانه ها و نشرات می باشیم این بحث از آن جهت اهمیت بیشتری پیدا می کند که جامعه ما از نظر سیاسی، حکومت های ناموفق چون مجاهدین و امارات اسلامی طالبان را سپری کرده است، و مردم خاطره خوش از اداره سیاسی آنها که از نام اسلام و نمادهای دینی استفاده کردند،ندارند و در این زمان، اسلام در جهان تروریست پرور خشونت طلب معرفی شد.در چنین اوضاعی، سکولاریسم و نظریه محدود بودن قلمرو دین دوباره مطرح شده است ؛ در جامعه اسلامی که دچار فرایندی سکولاریزاسیون شدن است، پرداختن به این بحث اهمیت ویژه ای دارد، تا روشن شود که1 سکولاریسم چیست؟ 2عوامل پیدایش سکولاریسم در جهان مسیحیت کدام است؟ 3 آیا در اسلام عوامل سکولاریسم وجود دارد؟
سکولاریسم چیست؟
تبیین و تعریف واژه های مرتبط با بحث سکولاریسم همزمان باتعریف سکولاریسم، و برای روشن شدن مفهوم سکولاریسم، ماناچاریم که واژه های مرتبط بحث مثل« سکولار» ،«سکولاریزاسیون» ، «لائیک و لائیسیزم» ، و«دین»را هم توضیح دهیم زیرا توضیح و تفسیر این واژه و فهم درست از آن به تنهای اگر میسور و مقدور باشد،بازهم در«اصل بحث » نیاز به فهم درست واژه های مرتبط داریم.
سکولار
سکولار، «دنیوی ، مادی ، غیر مذهبی، طرفدار دنیوی شدن امور، و آنچه به این جهان تعلق دارد و به همان اندازه از خداوند ،الوهیت و معنویت دور است»، معانی و کاربردهای هستند که در کتب لغت برای واژه ی سکولار گفته شده است.
در اصطلاح: سکولار وصف است و کاربردی صفتی دارد؛ انسان، جامعه ، فرهنگ ، حکومت ، علم و غیره به آن توصیف می شود مانند انسان سکولار، جامعه سکولار و حکومت سکولار
یهودیان ارتودکس افراطی در بیت المقدس، به عنوان بخشی از مراسم سنتی کپروت، ضمن خواندن دعا، مرغ های زنده را 3 مرتبه دور سر خود می چرخانند تا گناهانشان به مرغ منتقل شود. آنها سپس مرغ ها را قربانی می کنند و بین فقرا تقسیم می کنند.
فرقه ضاله بهائیت دین و مسلک نبوده و نیست بلکه یک فرقه ضاله سیاسی جاسوسی صهیونیستی می باشد و جای هیچ شکی نیست که بهائیت در ایران از اول یک برداشت فکری و یا اجتهادی نبوده و تنها عامل اصلی آن مصالح بلند مدت خارجی که به ملت و قوم او (دولت خارجی ) عائد می شود، و لذا از همان اول بنیانگذاران آن به استثنای محمد علی باب که در ایران به درک واصل شد سعی داشته اند در زیر چتر حمایت خارجیان به زندگی ادامه دهند و حال آنکه به قول خود از اول در جامعه ایرانی و در میان ملت ایران به رسالت و دعوت مامور شده اند و طبق قاعده،هر پیغمبری و صاحب دینی که در میان قوم برانگیخته می شود، مرکز محور اصلی زندگی او همان قوم و ملتند و از میان آن قوم دعوت خود را به دیگران می رساند و نه اینکه در میان قوم دیگری زندگی کند و بدون توجه به آنها و با سکونت کامل در میان آنها،قوم خود را دعوت کند و خلاصه اول قوم خود را به زیر پرچم دعوت می کند و سپس اقوام دیگر را، ولی زعما و بنیانگذاران این فرقه در بغداد و سلیمانیه،کرکوک،عکا و حیفا سکونت داشته و بدون اینکه به مردم آنجا حرفی بزنند و مطلبی اظهار کنند. ملت ایران را مورد خطاب و دعوت خود را قرار می دادند.
علی رغم اینکه از آغاز طی تبلیغاتی که می کردند و هنوز هم می کنند، شرکت در امور سیاسی را برای عمومی پیروان خود ممنوع اعلام کرده و آنان را از دخالت در سیاست منع و به ظاهر می گویند؛ ما ملزم به قبول و اطاعت از قوانین ملی و محلی (هر نوع قانون و سیستم سیاسی که باشد) هستیم. لیکن عملا می بینیم از همان شروع اظهار بهائیت ،از سوی سید علی محمد شیرازی ملقب به «باب یارب اعلی» جنگهای مداوم و مستمری را آغاز و نهایتا پس از اعدام وی ،بهائیان در صدد ترور ناصرالدین شاه قاجار بوده و نهایتا به صورت ناموفق انجام می شود و از طرفی به صورت آشکار بهائیان ایران از حدود سال 1345 عملا در مشاغل سیاسی و لشگری شرکت داشته اند،در صورت که در زمان جنگ تحمیلی عراق ایران اسلامی ،بهائیان که مدعی اطاعت محض از قوانین کشور میزبان خود می باشند، عملا می دیدیم ،جوانانشان را به سربازی نمی فرستادند و اگر معدودی از آنان به خدمت سربازی می آمدند، تا زمانی که مشاغل غیر رزمی بودند،لیکن به محض اینکه به مشاغل رزمی و جبهه گمارده و اعزام می شدند،به بهانه اینکه در آئین ما جنگ و خونریزی حرام است و ما خواستار صلح و آرامش جهانی هستیم، از شرکت در دفاع مقدس خودداری می نمودند.
هدف بررسی موضوع :
هدف بررسی آخرین وضعیت این فرقه ضاله و انگیزه تغییر رویکرد و سران آن در شرایط سیاسی حال منطقه خاورمیانه می باشد و با توجه به حضور مستقیم امریکا در منطقه و هدایت های پشت پرده سرویس های اطلاعاتی امریکا و اسرائیل و از طرفی شناخت بیشتر اهداف این فرقه و اقدام جسورانه اخیر بیت العدل در ارائه طرحهای روحی و رشد و تلاش مضاعف اعضا در راستای جذب مسلمانان . هم چنین دادن آگاهی و شناخت هر چه بیشتر به کارشناسان عملیاتی در ارتباط با این فرقه ضاله و خطراتی که از این ناحیه متوجه پایوران آجا و خانواده های آنان می باشد.
اهمیت موضوع :
با توجه به اینکه موصوف سرزمین ایران از زارگاه و مهد این تفکر پوچ و باطل می داند و تحت هیچ شرایطی حاضر نیست حضور اعضا خود را در این سرزمین کمرنگ ببیند و برابر آخرین اخبار واصله اخیرا ضمن هماهنگی سری که فی ما بین بیت العدل اعظم و کمیساریای عالی سازمان ملل در کشور ترکیه به عمل امده، سازمان ملل از واگذاری پناهندگی به اعضا این فرقه و اعزام آنان به کشور های مختلف ممانعت به عمل می آورد. تا اعضا موصوف مجاب گردند در ایران بمانند و ... درصدد افزایش تعداد بهائیان در کشور هستند و ارائه طرح های اشاره شده در بالا نیز در این راستا ارزیابی می گردد،فلذا این اعمال وظیفه سازمان های اطلاعاتی را در خصوص شناخت هر چه بیشتر این فرقه و اهداف سوء آن دو چندان می کند و نیاز است اطلاعات مسلمانان خصوصا شیعیان اسلام ناب محمدی (ص) در این ارتباط روز بروز بیشتر گردد و کارشناسان عملیاتی نیز خطراتی را که از این ناحیه متوجه با یوران آجا و خانواده های آنان می باشد را مدیریت نظر داشته باشد.
برای بیان ضرورت های مطالعه جنبشهای مذهبی ایران ازجمله بهائیت باید گفت که ایدوئولوژی نقش اساسی رادرایجاد تشکلهای سیاسی دارد.یکی از مهمترین وجوه تمایز بین گروهها،دسته ها واحزاب سیاسی توجه به مرام یا ایدئولوژی آنان است.
هر ایدئولوژی برای خود جنبشی راایجاد می کند وپهنه ای ازجغرافیای سیاسی را به خود اختصاص می دهد،نظری به جنبشهای سیاسی ایران درصدسال اخیر نشان می دهدکه همه آنان ازنوعی ایدئولوژی مذهبی بهره مند بوده اند زیرا اززمان روی کارآمدن دولت صفویه به بعد سیاست کشور ما بادین عجین شدوازسوی دیگر نگاهی به ایدئولوژی های غیر مذهبی طرز تلقی مردم ایران رانسبت به آنان ازعدم موفقیت این گونه مرامها دراین سرزمین حکایت می کند.
فرقه ضاله بهائیت یک دین ومسلک نبوده ونیست بلکه یک فرقه ضاله سیاسی جاسوسی صهیونیستی می باشد وجای هیچ شکی نیست که بهائیت درایران ازاول یک برداشت فکری ویا اجتهادی نبوده وتنها عامل اصلی آن مصالح بلندمدت خارجی که به ملت وقوم او عائد می شودبوده ولذا ازهمان اول بنیان گذاران آن به استثنای محمد علی باب که درایران به درک واصل شده سعی داشته انددرزیر سایه چتر حمایت خارجیان به زندگی ادامه دهندوحال آنکه آنها به قول خود ازاول درجامعه ایرانی ودرمیان ملت ایران به رسالت ودعوت مامور شده اندوطبق قائده هر پیغمبری وصاحب دینی که درمیان قومی برانگیخته می شود مرکز محوراصلی زندگی اوهمان قوم وملت اندوازمیان /ان قوم دعوت خودرابه دیگران می رساندنه اینکه درمیان قوم دیگری زندگی کند وبدون توجه به آنها وبا سکونت کامل در میان آنها قوم خودرادعوت کندوخلاصه اول قوم خودرابه زیرپرچم دعوت می کندوسپس اقوام دیگر را،ولی زعما وبنیان گذاران این فرقه دربغداد وسلیمانیه ،کرکوک،عکا وحیفا سکونت داشته وبدون اینکه به مردم آنجا حرفی بزنندومطلبی اظهار کنند ملت ایران راموردخطاب ودعوت قرار می دادند. شیخیه چگونه بوجود آمد؟
این فرقه توسط شیخ احمد احسائی(1166-3یا1241 ه.ق)تاسیس شد وپس ازآن شاگردانش به نامهای سیدکاظم رشتی وحاج کریم خان کرمانی که میراث دار استاد شدندوبه مرور زمان انشعابات جدیدی به نام های کرمانیه واحقاقیه و... دراین فرقه بوجودآوردند.
شیخ احمد مدعی بسیاری ازچیزها مانند دانستن علم لدنی ،اسرار وحکم نامتناهی،ماموریت ازطرف پیامبروائمه معصومین علیهم السلام ،گرفتن علوم از معصومین،عدم خطادررای واقوال او،ناچیز وناشایسته ونالایق دانستن علما و اندیشمندان برای فهم اسرار نامتناهی اوو... بوده است.
البته اکثرقریب به اتفاق علکای بزرگ وقت من جمله صاحب جواهر اوراتکفیر نمودند.
شرح حال شیخ چندان روشن وواضح نیست ولذا تاریخ نگاران درباره او سخن یکسان نگفته اند.یکی ازکسانی که شرح حال اورانوشته پسرش شیخ عبدالله است که نوشتارش پرازاغراق،مبالغه وبی اساس وضدونقیض است به گونه ای که سعی کرده پدرش رایک شخصیت فوق العاده واستثنائی همانند ائمه معصومین علیهم السلام جلوه دهدتاازاین طریق بتواندادعاهای بی اساس اورااثبات کندلذا درکتاب خودبه نام هدایه الطالبین که زندگی شیخ رادرچهارباب آورده به شرح حال دوران طفولیت تامرگ اومی پردازدمن جمله درباب سوم درباره ترقی وتعالی اوشرح می دهدئوچنان وانمود می کندکه علوم اولین وآخرین رادرچندخواب به او آموخته اند.به هرجهت شیخ احمددرسال 1241 ه.ق ازدنیا رفت وپس ازآن یکی ارزشاگردانش به نام سیدکاظم رشتی متولدنامعلوم ومتوفای 1259 که شخصیت وی هم همچون استادش برای موافقین ومخالفین شناخته شده نیست رئیس دوم فرقه شیخیه گردید.
سومین رئیس فرقه شیخیه حاج کمحمد کریم خان کرمانی فرزندابراهیم خان قاجاربوده است وی نیز ازشاگردان سید کاظم رشتی وبه قولی شاگرد خود شیخ بوده است.
به هر حال اودرعلوم عقلیه ،نقلیه ،قریبه و... استادبوده است ویکی ازسران فرقه شیخیه به شمار می رود که بعدازفوت کاظم روسی(رشتی) به عنوان رکن رابع این فرقه شناخته شدوپیروان احسائی وکاظم روسی به او گرویدندومحصول جدیدی به نام فرقه کرمانیه وآقائیه به بازار عرضه کردند.
فعالیت احزاب سیاسی رابطه تنگاتنگی با مبارزات انتخاباتی دارد . احزاب برای جذب آراء شهروندان می کوشند با روشهای گوناگون بر اندیشه ها، نگرش ها و خواسته های آنان تأثیر بگذارند. روشن است میزان فعالیت احزاب در موفقیت شان نقش بنیادی دارد. گذشته ازنتایج ومنافعی که این گونه فعالیت ها برای احزاب دارد کارکردهای بسیاری برای آن متصور است. برخی از این کارکردها عبارتند از :
1- ترویج و ارتقاء آگاهی های سیاسی شهروندان
2- ابهام زدایی ، روشنگری و اطلاع رسانی پیرامون اهداف و برنامه های حزب یا قدرت سیاسی موجود.
3- امکان مقایسه ، تحلیل و نقد راهبردهای گروهها، جمعیت ها و هیأت حاکم.
4- فراهم نمودن امکان پیگیری خواستها و مطالبات شهروندان.
5- ترویج و نهادینه شدن فرهنگ گفتگو، مصالحه ، سازش و ائتلاف به جای نزاع، مناقشه و تخریب.
6- فراهم شدن زمینه های مشارکت شهروندان در امور سیاسی- اجتماعی
7- کمک به برقراری نظم سیاسی و اجتماعی از طریق فعالیت مرزبندی شده، صریح و شفاف در قالب احزاب و جلوگیری از تشتت و پراکندگی.
8- پالایش کاندیداهای انتخاباتی از طریق رقابت های درون حزبی.
9- تمرکز بر خواست های صنفی، حزبی و مشخص به جای کلی گویی، شعارهای دهن پرکن و اهداف دور از دسترس.
۱۰- کمک به رفع گسست های اجتماعی ، قومی ، نژادی ، دینی ، مذهبی و جغرافیایی.
احزابی که چنین دستاوردهایی داشته باشند نه بازیچه شخصیت های بانفوذاند و نه در خدمت حکومت و «احزاب بله قربان و چشم قربان». این احزاب سیستم اند، ورودی و خروجی دارند وگرنه از «انجمن های نان کره ای» فراتر نخواهند رفت.از سویی احزاب بدون ساز وکارهای مناسب (چون آزادی بیان، رسانه مستقل و . . . ) قادر به ایفای نقش واقعی خود نیستند. در چنین شرایطی به جای آنکه احزاب عامل تعادل قدرت و رواج پلورالیسم (کثرت گرایی) و منبع تغییرات سیاسی و اجتماعی متناسب با منافع جامعه باشند تبدیل به نهادهایی صوری می شوند که پیوسته در معرض قلع و قمع نظام سیاسی حاکم اند.تحت تأثیر بسیاری ازعوامل جوامع در حال توسعه دارای جامعه ی مدنی نحیفی هستند که نه اراده ای برای تغییر ساختاری از بالا به پایین وجود دارد و نه شهروندان اقبال چندانی برای تغییرات از پایین به بالا نشان می دهند. به نظر می رسد نتیجه چنین وضعیتی جامعه ای پوپولیستی (توده وار) است که خطر عوام زدگی آن را تهدید می کند. وضعیتی که در آن بسیج توده ها امری آسان است و دستکاری افکار عمومی به لحاظ ضعف بنیه های دموکراتیک رواج خواهد داشت.
:: برچسبها:
دموکراسی ,
احزاب , ,
:: بازدید از این مطلب : 452
واکاوی مفهومی و رویکردهای نظری دانش احزاب سیاسی فراز و فرودهای فراوانی را پیمود و همزمان با تحولات تاریخی احزاب سیاسی در غرب برداشت های نظری نسبت بدان نیز دگرگون شد. حزب سیاسی از نگاههای گوناگون بررسی شده و ردی پای بسیاری از مکاتب و نظریه های علم سیاست را در مطالعات احزاب سیاسی می توان دید. پیروان مکاتب و نظریه های مختلف هریک متناسب با رویکرد خود حزب سیاسی را بررسی کرده اند. از دیدگاه ساختار گرایان سازمان حزبی و برای کارکردگرایان کارویژه ها در درجه نخست اهمیت قرار دارد. نگاه جامعه شناختی رابطه حزب با لایه های اجتماعی را برجسته می کند و خلاصه هر یک از مکاتب دانش احزاب را گامی به جلو رانده است. در این آغازین بخش نوشتار پس از واکاوی مفهوم حزب سیاسی رویکردهای گوناگون در مطالعات احزاب سیاسی را مرور می کنیم حزب سياسى به چه معناست؟: واکاوی مفهوم« حزب سیاسی» تعريف مفاهيم در علوماجتماعى كار بس دشوارى است؛ چرا كه واژگانی یکسان گاه معانى گوناگونی را برمىتابند و كار را بر پژوهشگر دشوار مىسازند. تعريف دقيق واژهها بهويژه در مطالعات تطبيقى اهميّتى دوچندان دارد. واژههاى مشتركى كه در جوامع گوناگون بکار می روند پژوهشگر را در بررسیهاش به اشتباه مىاندازند. واژههايى چون دولت، مشروعيت، حزب و مانند آنكه در بسترهاى فكرى و فرهنگى متفاوت کار برد دارند، به رغم اشتراك لفظى از واقعيتهايى بهغايت گوناگون حکایت می کنند. اين امر موجب شد برخى از متخصصان مطالعات تطبيقى از «بحران مفاهيم» در علوم انسانی سخن بگويند؛ چرا كه اين مفاهيم با گذر از مرزهايى فرهنگى و اجتماعى معانى جديدى به خود می گیرند. برتراند بديع و گى هرمه ازجمله محققانی اند که آشنايى با زبانهاى بومى را در مطالعات مقایسه ای براى فهم گفتمان غالب در هر جامعهاى ضرور ی می دانند. به باور آنها واژههاى برگردانده شده از زبان لاتين مىتوانند غلطانداز بوده و پژوهشگر را گمراه سازند. حزب سياسى قطعا يكى از مفاهيم بسيار رايج و در عين حال پر رمز ورازی است كه در جوامع گوناگون بر سرزبانها می باشد. كمتر فرهنگ نامه ای است كه واژه معادل حزب سياسى را در خود جاى نداده باشد و كمتر جامعهاى است كه عارى از تشكّلى باشد كه خود را «حزب سياسى» ناميده باشد. در فرهنگ و ادبيات فارسى نيز حزب سياسى واژهاى ديرينه و كهن مىباشد و ساليانى است كه وارد ادبيات سياسى ما شده است. كم نيستند تشكلهايى كه در برشهای گوناگون از تاريخ سياسى كشورمان مدعى نام حزب سياسى بودند. حزب سياسى در ميان محققان و نويسندگان همواره مورد بحث و مناقشه بود. برخى حزب را پديدهاى ريشهدار در تمدن اسلامى و ايرانى مىدانند و آن را از ضروريات هر جامعهاى مىشمارند. پارهاى ديگر از محققان و فعالين سياسى، حزب را پديدهاى وارداتى و برخاسته از فرهنگ و تمدن غربى دانسته و آن را بيگانه با بایسته های فرهنگ ايرانى و اسلامى مىشمارند. به هر روى، اين پرسش به صورت جدى خودنمايى مىكند كه حزب سياسى به چه معناست؟ چگونه است كه اين واژه در ادبيات سياسى غرب برگردان واژه گفتوگو و رقابت مسالمتآميز است، در حالى كه در بسيارى از جوامع نامش با خشونت همراه است؟ چگونه ممكن است اختلاف برداشت درباره واژهاى تا بدانجا كشيده شود كه برخى آن را ريشهدار در فرهنگ جامعه و برخى ديگر كاملاً بيگانه و وارداتى بدانند؟ بررسیها نشان میدهد که هر يك از مدعیان از پديدهاى سخن مىگويند كه تنها در لفظ مشتركند و نه در معنا. براى نشان دادن اين امر درنگی بر مفهوم حزب گریز ناپذیر است برداشتى عام و كهن از حزب سياسى:مفهوم لغوى بررسى مفهوم حزب را نخست با مرورى بر ادبيات اسلامى و ايرانى آغاز مىكنيم. مفهوم حزب در فرهنگ و ادبيات اسلامى و ايرانى معادل كلمه حزب از قرنها پيش در فرهنگ لغتهای جوامع مختلف ديده مىشود. قدمت اين واژه را مىتوان با واژهاى چون «جامعه» مقايسه کرد. در فرهنگ و ادبيات فارسى و عربى كلمه حزب به معناى «جماعتى از مردم، سلاح، پيروان و هممسلكان شخص، بهره و قسمت، يك قسمت از شصت قسمت قرآن» آمده است. راغب اصفهانى در فقهاللغه در معناى كلمه حزب آورده است: «الحزب جماعة فيها غلظ». حزب، گروه و جماعتى هستند كه با شور و حماسه از آرمانهاى مشترك خود دفاع مىنمايند. برخى ديگر آوردهاند كه: «حزب تجمع گروهى است كه بر انديشه و هدف واحدى توافق داشته باشند و از آن باهميّت دفاع نمايند». ( مصطفوی،بیتا، 222) در كتاب لغت لاروس عربى براى كلمه حزب چهار معناى مختلف بيان شده است كه عبارتند از: 1. تجمع مردم در يك محل خاص 2. تجمع مردم براى حمايت از كسى (غالبا با لام جاره مىآيد) 3. تجمع مردم براى مقابله با فرد يا گروهى (كه اغلب با حرف جّرِ على بهكار مىرود) 4. گروه گروه شدن مردم. كلمه «حزب» را كه از زبان عربى وام گرفتهايم در قرآن مجيد بارها بهكار رفته است. در قرآن مجيد «حزب» به معناى گروهى كه مىتوانند براى هدف الهى تجمع نمايند (فان حزباللّه هم الغالبون) و يا براى اهداف ضدالهى تجمع نمايند (ولمّا رأى المؤمنون الاحزاب...) بكار رفته و بخشهاى مختلف سورههاى قرآنكريم نيز حزب ناميده مىشود. فزون براين، در قرآن كريم به كرّات از «حزباللّه» ( مائده، آیات 22 و 23) و «حزبالشيطان» ( سوره فاطر، آیه 6) سخن بهميان آمده است و اعضاى حزب خدا به سعادت و نيكفرجامى و اعضاى حزب شيطان بهسرانجامى بد و تاريك وعده داده شدهاند. گفتنی است که در قرآن كريم به هر گروهى حزباللّه و حزبالشيطان گفته نمىشود. خداوند متعال آنجا سخن از اين دو حزب به ميان مىآورد كه گونه ای از هماوری و مبارزه در كار است. اعضاى حزب شيطان كسانى هستند كه براى رويارويى با ياران پيامبرگرامى اسلام بسيج شدهاند و اعضاى حزب خدا كسانى هستند كه بر محور پيامبر اسلام اجتماع كرده و در حال نبرد با كفار و مشركين مىباشند. به طور خلاصه، مىتوان گفت حزب در معناى كهن و لغوى بیانگر دستهبندى و تجمع كسانى استكه آرمانها و يا منافعمشتركى دارند و با كسانى كه اين آرمانها و يا منافع را به خطر مىاندازند در حال مبارزه مىباشند.